روح و جانش خسته بود
روح و جانش خسته بود
نمیدانست تمام احساسی که در قلبش انبار کرده بود
را چطور بازگو کند
اما این را خوب میدانست که با بهانه ای کوچک
بغض پنهان شده در گلویش میترکید و تمام شب
بیصدا غرق میشد
کسی خبر نداشت چه بر او گذشت و چه دارد میگذرد
و چه بلایی به سرش آمده
میدانست که همه چیز خوب نیست
این را با تمام ذرات تنش درک میکرد
https://wisgoon.com/off9597
https://wisgoon.com/off9798
نمیدانست تمام احساسی که در قلبش انبار کرده بود
را چطور بازگو کند
اما این را خوب میدانست که با بهانه ای کوچک
بغض پنهان شده در گلویش میترکید و تمام شب
بیصدا غرق میشد
کسی خبر نداشت چه بر او گذشت و چه دارد میگذرد
و چه بلایی به سرش آمده
میدانست که همه چیز خوب نیست
این را با تمام ذرات تنش درک میکرد
https://wisgoon.com/off9597
https://wisgoon.com/off9798
۳.۶k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.