عاشقانه های شبنم
چه شتابنده رفت و آخر شد
فصل ِ کوتاه ِ دلبری هایم
من چه دیدم به غیر ِ دلتنگی
در تکاپوی روح فرسایم ؟
بغض از پشت ِ بغض می آمد
در گلو می شکست آوایم
قلب ٍ آئینه از نفس افتاد
بس که موئید ، در تماشایم
در هیاهوی غم ، مچاله شدم
ماند رَدَّش به روی سیمایم
سرخی ِ گونه ام ز سیلی بود
بیش دیگر از این نمی پایم !
فصل ِ کوتاه ِ دلبری هایم
من چه دیدم به غیر ِ دلتنگی
در تکاپوی روح فرسایم ؟
بغض از پشت ِ بغض می آمد
در گلو می شکست آوایم
قلب ٍ آئینه از نفس افتاد
بس که موئید ، در تماشایم
در هیاهوی غم ، مچاله شدم
ماند رَدَّش به روی سیمایم
سرخی ِ گونه ام ز سیلی بود
بیش دیگر از این نمی پایم !
۶.۳k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳