روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند:
روزی دو مرد جوان نزد استادی آمدند و از او پرسیدند:
“فاصله بین دچار #مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل آن مشکل چقدراست؟”
#استاد اندکی تامل کرد و گفت:
“فاصله مشکل یک فرد و راه #نجات او از آن مشکل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است!”
آن دو مرد #جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و در بیرون مدرسه با هم به بحث و جدل پرداختند.
آن دو تصمیم گرفتن نزد استاد بازگردند و از او معنای جملهاش را بپرسند. استاد با دیدن مجدد دو جوان لبخندی زد و گفت:
"وقتی یک انسان دچار مشکل میشود. باید ابتدا خود را به #نقطه_صفر برساند. نقطه صفر وقتی است که انسان در مقابل کائنات و خالق هستی زانو میزند و از او #مدد میجوید."
.
.
.
#بخوان_شعر_سخن_ناب
“فاصله بین دچار #مشکل شدن تا راه حل یافتن برای حل آن مشکل چقدراست؟”
#استاد اندکی تامل کرد و گفت:
“فاصله مشکل یک فرد و راه #نجات او از آن مشکل برای هر شخصی به اندازه فاصله زانوی او تا زمین است!”
آن دو مرد #جوان گیج و آشفته از نزد او بیرون آمدند و در بیرون مدرسه با هم به بحث و جدل پرداختند.
آن دو تصمیم گرفتن نزد استاد بازگردند و از او معنای جملهاش را بپرسند. استاد با دیدن مجدد دو جوان لبخندی زد و گفت:
"وقتی یک انسان دچار مشکل میشود. باید ابتدا خود را به #نقطه_صفر برساند. نقطه صفر وقتی است که انسان در مقابل کائنات و خالق هستی زانو میزند و از او #مدد میجوید."
.
.
.
#بخوان_شعر_سخن_ناب
۲۰.۱k
۱۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.