میخوام برم به شهری که کبوتراش سایه ی سر میشن برای زائراش
میخوام برم به شهری که کبوتراش سایه ی سر میشن برای زائراش ●♪♫
آقا به هر مریض ناعلاج؛ میده شفایی که نداره هیچکسی دواش ●♪♫
یه شب اومد تو خواب خوابو شکستم… ●♪♫
گریه کنان زانو زدم نشستم… ●♪♫
آقا اومد گفت به چه غم اسیری؟ گفتم آقا طبیب گفته میمیری… ●♪♫
نگاهی کرد و گفت بگو فاطمه… ●♪♫
شعر و ملودی : رضا نیک فرجام
قلب و دلم یه بارگی شکستن! ●♪♫
انگاری که تمومِ آسمونا؛ زانو زدن به حرمتش نشستن! ●♪♫
یه بانوی بلند قد خمیده اومد که چهره اش شبیه ماه بود… ●♪♫
سرم پایین گرفتم از خجالت! ●♪♫
توشه ی من یه کوهی از گناه بود… ●♪
آقا به هر مریض ناعلاج؛ میده شفایی که نداره هیچکسی دواش ●♪♫
یه شب اومد تو خواب خوابو شکستم… ●♪♫
گریه کنان زانو زدم نشستم… ●♪♫
آقا اومد گفت به چه غم اسیری؟ گفتم آقا طبیب گفته میمیری… ●♪♫
نگاهی کرد و گفت بگو فاطمه… ●♪♫
شعر و ملودی : رضا نیک فرجام
قلب و دلم یه بارگی شکستن! ●♪♫
انگاری که تمومِ آسمونا؛ زانو زدن به حرمتش نشستن! ●♪♫
یه بانوی بلند قد خمیده اومد که چهره اش شبیه ماه بود… ●♪♫
سرم پایین گرفتم از خجالت! ●♪♫
توشه ی من یه کوهی از گناه بود… ●♪
۱۸.۰k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳