کسی چه میداند

کسی چه میداند،
شاید در جهان مُوازی
همین الان من در آغوش تو
به خواب رفته ام ...!
و تو پیشانی ام را بوسه باران میکنی ..
یا شاید آنجا باران میبارد
و من و تو
دست در دست هم
در تمام خیابان های شهر
قدم میزنیم و عاشقی میکنیم !

شاید من برایت می رقصم و تو دلبرانه نگاهم میکنی ،
اسمم را صدا میزنی و
عاشقانه هایت را درِ گوشم نجوا میکنی
و من بارها قند در دلم آب میشود ...!

نمیدانم شاید اونجا همه ی ما
سهم همانی هستیم که
در کنارش قلبمان آرام و لبمان خندان است ...!

شاید در جهان مُوازی
رویاهایمان رنگِ حقیقت گرفتند و
ما انسان هایی هستیم
شادتر ، زیباتر و بینهایت عاشق تر !
دیدگاه ها (۰)

#انسانیت در کدام نقطه از انسانیت ایستاده ایم؟قول هایمان، ” ب...

خوب یادمه میگُفت؛حتی اگه تموم دنیا بفهمن که با همیم نهایتش م...

کاش آدما بفهمن وقتی خیلی چیزا رو به روشون نمیاری معنیش این ن...

من اگر مرد بودم و دست زنی رامی گرفتم پا به پایش فصل ها را قد...

کسی چه میداند،شاید در جهان مُوازیهمین الان من در آغوش توبه خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط