اينكه كسی رفته باشه، با اينكه تو رفتنش رو باور كنی، دوتا
اينكه كسی رفته باشه، با اينكه تو رفتنش رو باور كنی، دوتا حرف جداست.
من فكر میكنم آدمایی كه راه میرن و با خودشون حرف میزنن، دقيقا همونايی هستن كه رفتنِ كسی رو باور نكردن.
همونايی كه صدتا خاطره رو زير و رو میكنن تا به يه اسم مشخص برسن.
همونايی كه برای يادآوری يه خاطره، کل شهر رو بالا و پايين میرن.
همونايی كه عصرا، سر ساعت هميشگی، میرن همون كافهی هميشگی، میشینن پشت همون ميز هميشگی و دو تا از همون «تلخِ هميشگی» سفارش میدن.
اما مگه آدم، چقدر میتونه به روی خودش نياره؟
.
واقعيت اينه كه فراموش كردن، بيهودهترين كاری بود كه توی تمام عمرت میخواستی انجام بدی و نشده.
هميشه؛
هزار دليل برای رفتن هست، اما موندن، فقط «يه بهانه» میخواد.
سخته يه روز بفهمی، بهانهی موندنش نبودی!
من فكر میكنم آدمایی كه راه میرن و با خودشون حرف میزنن، دقيقا همونايی هستن كه رفتنِ كسی رو باور نكردن.
همونايی كه صدتا خاطره رو زير و رو میكنن تا به يه اسم مشخص برسن.
همونايی كه برای يادآوری يه خاطره، کل شهر رو بالا و پايين میرن.
همونايی كه عصرا، سر ساعت هميشگی، میرن همون كافهی هميشگی، میشینن پشت همون ميز هميشگی و دو تا از همون «تلخِ هميشگی» سفارش میدن.
اما مگه آدم، چقدر میتونه به روی خودش نياره؟
.
واقعيت اينه كه فراموش كردن، بيهودهترين كاری بود كه توی تمام عمرت میخواستی انجام بدی و نشده.
هميشه؛
هزار دليل برای رفتن هست، اما موندن، فقط «يه بهانه» میخواد.
سخته يه روز بفهمی، بهانهی موندنش نبودی!
۴.۰k
۱۴ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.