پارت۶
#پارت۶
تهیونگ: باباااا؟
ات: اره..... اینجا از ما خواستن که به جای بابا بریم و اموزش ببینیم تابه باندشون شرکت کنیم.
تهیونگ: اماااا..... اونا چطوری فهمیدن دیگه بابا نیست؟( بغض)
ات: معلومه خب مگه بابا رئیس اون باند بود برای همین خبرش خیلی زود به دستشون میرسه
تهیونگ: حالا چی کار کنیم؟
ات: زیر نامه شماره دادن و گفتن تا شب جواب بدیم......
تهیونگ: قبول میکنی؟
ات: نمیدونم.. اگه قبول کنیم قراره زندگیمون خیلی فرق کنه.
مغزم اصلا کار نمیکرد نمیدونستم قبول کنم یا نه اگه قبول کنم تهیونگ هم باید با من بیاد من یه ادم کشتم باشه قبول اما تهیونگ حتی زورش به مورچه هم نمیرسه اون وقت مافیا بشه؟؟؟
بعد از یه عالمه کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم نظرمو به تهیونگ بگم و ببینم اون چی میگه
ات: تهیونگ کجایی؟
از اتاقم رفتم پذیرایی که دیدم مثل یه گربه روی مبل خوابش برده
ات: با اینکه ۲۰ سالت شده ولی بازم بچه ای
نشستم بالای سرش و موهاشو نوازش می کردم که چشاشو باز کرد
ات: بیدار شدی داداش کوچولو؟
تهیونگ: من کی خوابم برد
سرشو از رو بالش برداشت و کنارم نشست
کشیدمش بغلم
ات: نظرت چیه؟
تهیونگ: هوم؟
ات: ( خنده) اون نامه رو میگم
تهیونگ: اها......اوممممم نونا... اول خودت بگو( خنده ضایع )
ات: من جوابم........
#repost #new_post #jungkook #bts #namjoon #jimin #j_hope #suga #taehyung #jk #jin #bunny #namkook #taekook #jikook #explore #جونگکوک #بی_تی_اس #جیمین #تهیونگ #جین #نامجون #تهکوک #نامکوک #شوگا #جیهوپ #پست_جدید #ریلیز @jin.hoo_18
تهیونگ: باباااا؟
ات: اره..... اینجا از ما خواستن که به جای بابا بریم و اموزش ببینیم تابه باندشون شرکت کنیم.
تهیونگ: اماااا..... اونا چطوری فهمیدن دیگه بابا نیست؟( بغض)
ات: معلومه خب مگه بابا رئیس اون باند بود برای همین خبرش خیلی زود به دستشون میرسه
تهیونگ: حالا چی کار کنیم؟
ات: زیر نامه شماره دادن و گفتن تا شب جواب بدیم......
تهیونگ: قبول میکنی؟
ات: نمیدونم.. اگه قبول کنیم قراره زندگیمون خیلی فرق کنه.
مغزم اصلا کار نمیکرد نمیدونستم قبول کنم یا نه اگه قبول کنم تهیونگ هم باید با من بیاد من یه ادم کشتم باشه قبول اما تهیونگ حتی زورش به مورچه هم نمیرسه اون وقت مافیا بشه؟؟؟
بعد از یه عالمه کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم نظرمو به تهیونگ بگم و ببینم اون چی میگه
ات: تهیونگ کجایی؟
از اتاقم رفتم پذیرایی که دیدم مثل یه گربه روی مبل خوابش برده
ات: با اینکه ۲۰ سالت شده ولی بازم بچه ای
نشستم بالای سرش و موهاشو نوازش می کردم که چشاشو باز کرد
ات: بیدار شدی داداش کوچولو؟
تهیونگ: من کی خوابم برد
سرشو از رو بالش برداشت و کنارم نشست
کشیدمش بغلم
ات: نظرت چیه؟
تهیونگ: هوم؟
ات: ( خنده) اون نامه رو میگم
تهیونگ: اها......اوممممم نونا... اول خودت بگو( خنده ضایع )
ات: من جوابم........
#repost #new_post #jungkook #bts #namjoon #jimin #j_hope #suga #taehyung #jk #jin #bunny #namkook #taekook #jikook #explore #جونگکوک #بی_تی_اس #جیمین #تهیونگ #جین #نامجون #تهکوک #نامکوک #شوگا #جیهوپ #پست_جدید #ریلیز @jin.hoo_18
۱۸.۹k
۰۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.