گل گیس...اصالت بختیاری .
داستان گل گیس بدین شرح است: بزرگ یکی از ایلات عشایری دختری زیبا به نام گل گیس داشت. یکی از چوپانان ایل خواستگار او بود ولی کدخدا و بزرگ ایل مخالفت میکرد و دوست داشت که دخترش را به پسر یکی از بزرگان ایل دیگر بدهد. اما دختر و چوپان همدیگر را دوست داشتند و پدر گل گیس افرادی را مأمور کرده بود که نگذارند چوپان به دخترش نزدیک شود و همدیگر را ببنند و با هم صحبت کند تا دخترش ازدواج کند و از این ایل برود و یا اینکه چوپان با دختری دیگر ازدواج کند و دخترش را فراموش کند.
چوپان که دیگر راهی برای او نمانده بود به نی پناه برد و از طریق نواختن نی با دختر بزرگ ایل صحبت می کرد. یک روز که چوپانان گله ها را به صحرا بردند و از مالها(چادرهای محل سکونت) دور شدند، دزدان به گله ها حمله کردند و با زور گله ها را بردند و کاری از دست چوپانها بی نمی آمد. چوپانان درمانده شدند که چکار کنند؟ نه اسلحه داشتند که از دزدان جلوگیری کنند، ونه وسیله ای که به ایل خبر را برسانند. چوپانی که خواستگار دختر کدخدا بود و تنها خودش و دختر کدخدا راز نی نواختن او را می دانستند شروع به نواختن نی کرد و او در نی خود این شعر را خواند.
گل گیس ای گل کیس************ های های ای گل گیس.
گل گیس ای گل کیس************ بوت خبر کن گل گیس.
گل گیس ای گل کیس************ مال خبر کن گل گیس.
گل گیس ای گل کیس************ گله ها را بردند گل گیس.
گل گیس ای گل کیس************ صدتا سوار کن گل گیس.
گل گیس که روزانه برای آوردند آب، مشک را بر می داشت و با دختران ایل روانه چشمه می شد. آن روز نیز در کنار چشمه بود که صدای نی چوپان خواستگارش را شنید و هنگامی که خوب گوش کرد و تقاضای کمک را شنید، به سایر دختران گفت و آنها دسته جمعی مشک ها را رها کرده و به سوی مال ها رفتند و با صدای بلند فریاد می زدند و خبر را به بزرگ ایل و سواران ایل رساندند. بزرگ ایل به همراه سواران ایل به کمک چوپان ها رفتند و دزد ها را فراری دادند و گله ها را پس گرفتند.
بزرگ ایل که دید چوپان ها همه در آنجا هستند تعجب کرد و گفت شما که همه اینجا هستید چطور دختران سر چشمه فهمیدند که گله ها را دزد برده است و آنها ماجرای نی نواختن چوپان خواستگار دخترش را بیان کردند. بزرگ ایل به چوپان گفت من به یک شرط دخترم را به شما می دهم که این مطلب را به مال برسانی که ما گله ها را آوردیم و قالی ها را فر کنند و چایی را دم کنند تا آنها برسند. اگر موقعی که ما به مال رسیدیم همه چیز آماده بود من موافقت خودم را اعلام میکنم.
چوپان این شعر را با نی خود نواخت:
گل گیس ای گل کیس************ مال خبر کن گل گیس.
گل گیس ای گل کیس************ گله ها را آوردند گل گیس
گل گیس ای گل کیس************ قالی فرش کن گل گیس .
گل گیس ای گل کیس************ چایی دم کن گل گیس*****
چوپان که دیگر راهی برای او نمانده بود به نی پناه برد و از طریق نواختن نی با دختر بزرگ ایل صحبت می کرد. یک روز که چوپانان گله ها را به صحرا بردند و از مالها(چادرهای محل سکونت) دور شدند، دزدان به گله ها حمله کردند و با زور گله ها را بردند و کاری از دست چوپانها بی نمی آمد. چوپانان درمانده شدند که چکار کنند؟ نه اسلحه داشتند که از دزدان جلوگیری کنند، ونه وسیله ای که به ایل خبر را برسانند. چوپانی که خواستگار دختر کدخدا بود و تنها خودش و دختر کدخدا راز نی نواختن او را می دانستند شروع به نواختن نی کرد و او در نی خود این شعر را خواند.
گل گیس ای گل کیس************ های های ای گل گیس.
گل گیس ای گل کیس************ بوت خبر کن گل گیس.
گل گیس ای گل کیس************ مال خبر کن گل گیس.
گل گیس ای گل کیس************ گله ها را بردند گل گیس.
گل گیس ای گل کیس************ صدتا سوار کن گل گیس.
گل گیس که روزانه برای آوردند آب، مشک را بر می داشت و با دختران ایل روانه چشمه می شد. آن روز نیز در کنار چشمه بود که صدای نی چوپان خواستگارش را شنید و هنگامی که خوب گوش کرد و تقاضای کمک را شنید، به سایر دختران گفت و آنها دسته جمعی مشک ها را رها کرده و به سوی مال ها رفتند و با صدای بلند فریاد می زدند و خبر را به بزرگ ایل و سواران ایل رساندند. بزرگ ایل به همراه سواران ایل به کمک چوپان ها رفتند و دزد ها را فراری دادند و گله ها را پس گرفتند.
بزرگ ایل که دید چوپان ها همه در آنجا هستند تعجب کرد و گفت شما که همه اینجا هستید چطور دختران سر چشمه فهمیدند که گله ها را دزد برده است و آنها ماجرای نی نواختن چوپان خواستگار دخترش را بیان کردند. بزرگ ایل به چوپان گفت من به یک شرط دخترم را به شما می دهم که این مطلب را به مال برسانی که ما گله ها را آوردیم و قالی ها را فر کنند و چایی را دم کنند تا آنها برسند. اگر موقعی که ما به مال رسیدیم همه چیز آماده بود من موافقت خودم را اعلام میکنم.
چوپان این شعر را با نی خود نواخت:
گل گیس ای گل کیس************ مال خبر کن گل گیس.
گل گیس ای گل کیس************ گله ها را آوردند گل گیس
گل گیس ای گل کیس************ قالی فرش کن گل گیس .
گل گیس ای گل کیس************ چایی دم کن گل گیس*****
۱۵.۴k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.