نگاه اول💖🌔
نگاه اول💖🌔
پارت ²⁵
ارسلان: چییییی
دیانا: توروخدا اروم ارومم باشش
ارسلان: چرا کبود هستتتتتت
دیانا: اروم اروممممممم
ارسلان: چی زدع مهشاد؟
دیانا: ولش هچچ
ارسلان: عار مهشادد
دیانا: امم ام
ارسلان: میگممم مهشاد زدهههههه(عصبی)
دیانا: عار عصبی نشو اعع
ارسلان: بخدا زندش نمیزارم
کی مرخص میشمم؟
دیانا: نم وایسا بپرسم
رفتم گفتم
گفتن فردا برگشم
ارسلان: چی شد
دیانا: فردااا
ارسلان: باش من زنده نمیزارم مهشاد با محراب رو
دیانا: اهومم
داشتم با ب دستام ور میرفتم ناراحتبودم بغض کرده بودم ارسلان دید
ارسلان: فسقلی چیشده
دیانا: هچ خوبم
ارسلان: میشناسمت بگو
دیانا: خا اخه هروقت عصبی میشی میترسم ازت(بغض)
ارسلان: الهی بمیرم من باش دیگه عصبی نمیشم قشنگم
دیانا: اهومم
ارسلان: بغض نکن میمیرما
دیانا: اععع نگو دیگه باش بغض نمکنم
ارسلان: چشم نمگم افرین فسقلیی
ــــــــــــــــــــ فرداــــــــــــــــــــــــ
دیانا: خوب خوب مرخص شدی
ارسلان: عار
الان باید برم سر وقت مهشاد
دیانا: اعع مرگ من نرو فعلا
ارسلان: اخه
دیانا: مرگ منن
ارسلان: باشه بریم
داشتیم میرفتیم که...........
پارت ²⁵
ارسلان: چییییی
دیانا: توروخدا اروم ارومم باشش
ارسلان: چرا کبود هستتتتتت
دیانا: اروم اروممممممم
ارسلان: چی زدع مهشاد؟
دیانا: ولش هچچ
ارسلان: عار مهشادد
دیانا: امم ام
ارسلان: میگممم مهشاد زدهههههه(عصبی)
دیانا: عار عصبی نشو اعع
ارسلان: بخدا زندش نمیزارم
کی مرخص میشمم؟
دیانا: نم وایسا بپرسم
رفتم گفتم
گفتن فردا برگشم
ارسلان: چی شد
دیانا: فردااا
ارسلان: باش من زنده نمیزارم مهشاد با محراب رو
دیانا: اهومم
داشتم با ب دستام ور میرفتم ناراحتبودم بغض کرده بودم ارسلان دید
ارسلان: فسقلی چیشده
دیانا: هچ خوبم
ارسلان: میشناسمت بگو
دیانا: خا اخه هروقت عصبی میشی میترسم ازت(بغض)
ارسلان: الهی بمیرم من باش دیگه عصبی نمیشم قشنگم
دیانا: اهومم
ارسلان: بغض نکن میمیرما
دیانا: اععع نگو دیگه باش بغض نمکنم
ارسلان: چشم نمگم افرین فسقلیی
ــــــــــــــــــــ فرداــــــــــــــــــــــــ
دیانا: خوب خوب مرخص شدی
ارسلان: عار
الان باید برم سر وقت مهشاد
دیانا: اعع مرگ من نرو فعلا
ارسلان: اخه
دیانا: مرگ منن
ارسلان: باشه بریم
داشتیم میرفتیم که...........
۳.۸k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.