سوره یوسف قاری رعدالکردی
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
يعقوب از برادران روى گرداند و گفت: اى دريغا بر يوسف، پس اندوه خود را فرو مى خورد (تا آنكه) دو چشمش از اندوه سفيد (و نابينا) شد.(۸۴)
(فرزندان يعقوب به پدرشان) گفتند: به خدا سوگند تو پيوسته يوسف را ياد مى كنى تا آنكه بيمار و لاغر شوى و (يا مشرف به مرگ و) از بين بروى.(۸۵)
(يعقوب) گفت: من ناله آشكار و حزن (پنهان) خود را فقط به خدا شكايت مى برم و از (عنايت و لطف) خداوند چيزى را مى دانم كه شما نمى دانيد.(۸۶)
#قران #تلاوت #رعدالکردی #یوسف #الله
يعقوب از برادران روى گرداند و گفت: اى دريغا بر يوسف، پس اندوه خود را فرو مى خورد (تا آنكه) دو چشمش از اندوه سفيد (و نابينا) شد.(۸۴)
(فرزندان يعقوب به پدرشان) گفتند: به خدا سوگند تو پيوسته يوسف را ياد مى كنى تا آنكه بيمار و لاغر شوى و (يا مشرف به مرگ و) از بين بروى.(۸۵)
(يعقوب) گفت: من ناله آشكار و حزن (پنهان) خود را فقط به خدا شكايت مى برم و از (عنايت و لطف) خداوند چيزى را مى دانم كه شما نمى دانيد.(۸۶)
#قران #تلاوت #رعدالکردی #یوسف #الله
۱۴.۹k
۰۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.