رویاهایی که باهش ساخته بودم

رویاهایی که باهش ساخته بودم......
قربون صدقه رفتنامون..........
صدا کردن اسمامون.........
جانم گفتنامون.........
همش دروغ بود؟؟؟؟
اون میدونست..........
میدونست من نمیتونم عشق یه طرفه رو تحمل کنم ولی اون........
چرا از همون اولش نگفت؟؟؟؟
چرا از همون اولش نگفت تا من بمیرم؟؟؟؟؟
دیدگاه ها (۱۰)

ما خیلی دلمون پاکه استاداصلا یه حرفی بزنیم حقیقت پیدا میکنه😂...

نخندیدمنشنیدمنگاه نکردم(و منی که الان دارم پاره میشم)

شیطان در درونش حلول کرده😂😂

عمت مرد رضا عمتتتتتتتتتتتتبا صدای کم گوش کنید😂خیلی ممنونمممم...

این داستان: کسشعر های من

ñęw póşt Frôm àşhä༺༺༺༺༺🐰༻༻༻༻༻༻درؤد خؤشگلأم!..:: 🪽حالمحال اهن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط