طمع مدار که دوری گزینم از رخ خوب

طمع مدار که دوری گزینم از رخ خوب
که نیست شرط محبت جدائی از محبوب

چو هست در ره مقصود قرب روحانی
چه احتیاج بارسال قاصد و مکتوب

چو اتصال حقیقی بود میان دو دوست
کجا ز یوسف مصری جدا بود یعقوب

توقعست که از عاشقان بیدل و دین
نظر دریغ ندارند مالکان قلوب

چگونه گوش توان کرد بر خردمندان
گهی که عشق شود غالب و خرد مغلوب

ز صورت تو کند نور معنوی حاصل
دل شکسته که هم سالکست و هم مجذوب

ترا بتیغ چه حاجت که قتل جانبازان
کنی بساعد سیمین و پنجه ی مخضوب

بیار جام و مکن نسبتم بزهد و ورع
که من بساغر و پیمانه گشته ام منصوب

ببخش بر من مسکین که از خداوندان
همیشه عفو شود صادر وزبنده ذنوب

دلا در ابروی خوبان نظر مکن پیوست
ز روی دوست به حاجب چرا شوی محجوب

گهی که جان بلب آرد درین طلب صمیم
کند بدیده ی طالب نگاه در مطلوب...🦋💞🦋


ظهرتون بخیر ونیکی و پربرکت محبوبم💐🫂


#saharshehim💖

#عاشقانه
#بهترینم
دیدگاه ها (۰)

درد محبت، درمان نداردراه مودت، پایان ندارداز جان شیرین ممکن ...

ای کرده مه را از تیره شب نقابدر شب فکنده چین بر مه فکنده تاب...

کاش دلتنگی هم مثل اشک بودمی ریخت و تمام میشد می ریخت و سبک م...

عاشقانه تقدیم یگانه دلیل زندگیم❤❤ای خط سبز تو همچون برگ نیلو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط