عاشقانه های شبنم به وقت دلتنگی
دلم گرفته و راهی به جز هوایت نیست..
طنین معجزهای، در نُت صدایت نیست..
در آسمان تو پر زد دلم چه ساده، ولی..
دگر پرندهی قلبم، پَرِ هُمایت نیست..
بگیر ای دلم آرام و کم تقلا کن..
مگر که در قفسِ تنگِ سینه جایت نیست..؟
قلم،چه شد که دلت پر ز درد و غم شده است..؟
چرا به صفحهی دفتر، دگر لقایت نیست..؟
مرا دو صد غزلِ نانوشته در جان است..
بسوز دل، رمقی بر تَن هجایت نیست..
همیشه دل، ز غمِ این بهانه میسوزد..
که در کنار قدمهام، جای پایت نیست..
دوباره درد گران، میزند به جانم زخم..
بمیر دل، که دگر حالِخوش سزایت نیست..
چگونه بودهای ای دل، ببین چه هستی تو..
غریبهای، که به جز درد، آشنایت نیست..!
طنین معجزهای، در نُت صدایت نیست..
در آسمان تو پر زد دلم چه ساده، ولی..
دگر پرندهی قلبم، پَرِ هُمایت نیست..
بگیر ای دلم آرام و کم تقلا کن..
مگر که در قفسِ تنگِ سینه جایت نیست..؟
قلم،چه شد که دلت پر ز درد و غم شده است..؟
چرا به صفحهی دفتر، دگر لقایت نیست..؟
مرا دو صد غزلِ نانوشته در جان است..
بسوز دل، رمقی بر تَن هجایت نیست..
همیشه دل، ز غمِ این بهانه میسوزد..
که در کنار قدمهام، جای پایت نیست..
دوباره درد گران، میزند به جانم زخم..
بمیر دل، که دگر حالِخوش سزایت نیست..
چگونه بودهای ای دل، ببین چه هستی تو..
غریبهای، که به جز درد، آشنایت نیست..!
۷.۹k
۲۴ اسفند ۱۴۰۲