پدربزرگ مرد!
پدربزرگ مرد!
انقدر كه سيگار ميكشيد...
مادربزرگ ساعت زنجيردار او را كه
هميشه به جليقه اش سنجاق زده بود
به من بخشيد ، بعدها كه ساعت خراب شد
ساعت ساز عكس كسي را به من داد
كه در صفحه پشتي ساعت مخفي شده بود...
دختر جواني كه هيچ شبيه جواني مادربزگ نبود!
پدربزرگ چقدر سيگار ميكشيد...
انقدر كه سيگار ميكشيد...
مادربزرگ ساعت زنجيردار او را كه
هميشه به جليقه اش سنجاق زده بود
به من بخشيد ، بعدها كه ساعت خراب شد
ساعت ساز عكس كسي را به من داد
كه در صفحه پشتي ساعت مخفي شده بود...
دختر جواني كه هيچ شبيه جواني مادربزگ نبود!
پدربزرگ چقدر سيگار ميكشيد...
۷.۶k
۱۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.