ب خودم آمدم انگار تویی درمن نبود
ب خودم آمدم انگار تویی درمن نبود
این کمی بیشتر از دل ب کسی بستن بود
پیش چشم همه از خود یَلی ساخته ام
پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام
چای داغی که دلم بود ب دستت دادم
آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم
و زمینی ک قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چنبره زد کار ب دستم بدهد
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیر بی رحم ترین زاویه ی ساطورم
دل ب دریا زده ایی پهنه سراب است نرو
برف و کولاک، راه خراب است نرو
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم
این کمی بیشتر از دل ب کسی بستن بود
پیش چشم همه از خود یَلی ساخته ام
پیش چشمان تو اما سپر انداخته ام
چای داغی که دلم بود ب دستت دادم
آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم
و زمینی ک قسم خورد شکستم بدهد
و زمان چنبره زد کار ب دستم بدهد
تو نباشی من از اعماق غرورم دورم
زیر بی رحم ترین زاویه ی ساطورم
دل ب دریا زده ایی پهنه سراب است نرو
برف و کولاک، راه خراب است نرو
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم
۳.۲k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.