آخر اي دوست نخواهي پرسيد
آخر اي دوست نخواهي پرسيد
که دل از دوري رويت چه کشيد
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده هاي تو به دادش نرسيد
داغ ماتم شد و بر سينه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکيد
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روي تو سپيد
جان به لب آمده در ظلمت غم
کي به دادم رسي اي صبح اميد
آخر اين عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهي ديد
دل پر درد فريدون مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشيد
#اتاق_سرد_ابی
#خاص
که دل از دوري رويت چه کشيد
سوخت در آتش و خاکستر شد
وعده هاي تو به دادش نرسيد
داغ ماتم شد و بر سينه نشست
اشک حسرت شد و بر خاک چکيد
آن همه عهد فراموشت شد
چشم من روشن روي تو سپيد
جان به لب آمده در ظلمت غم
کي به دادم رسي اي صبح اميد
آخر اين عشق مرا خواهد کشت
عاقبت داغ مرا خواهي ديد
دل پر درد فريدون مشکن
که خدا بر تو نخواهد بخشيد
#اتاق_سرد_ابی
#خاص
۳.۷k
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.