ای خدا این وصل را هجران مکن

ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن

باغ جان را تازه و سرسبز دار
قصد این مستان و این بستان مکن

چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسکین و سرگردان مکن

بر درختی کآشیان مرغ توست
شاخ مشکن مرغ را پران مکن

جمع و شمع خویش را برهم مزن
دشمنان را کور کن شادان مکن

کعبه اقبال این حلقه است و بس
کعبه اومید را ویران مکن

این طناب خیمه را برهم مزن
خیمه توست آخر ای سلطان مکن

نیست در عالم ز هجران تلخ‌تر
هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن
دیدگاه ها (۴)

به ماندن آدم‌ها اصرار نکنید!چون عشقتان لوس می‌شودچون غرورتان...

من آدمِ جلویِ کسی رو گرفتن نیستم؛آدمِ سدِ راه کسی شدن برای ن...

ساکتم ... ساکت!!!اما پرم از حرفهاي تلخ ... پر از رمز و راز ....

#برسدبه_دست_خداپروردگارا... در این روز دستانم را در دستانت م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط