جدیدا خیلی دروغ گو شدم؛
جدیدا خیلی دروغ گو شدم؛
میگم دیگه بهت فکر نمیکنم!
دیگه برام مهم نیست ...
دیگه دوسش ندارم (:
دیگه نمیخوام باشه.
برام مرده...
خوبم!
ولی حتی وقتی ی تشابه اسمی بوجود بیاد بغضم میگیره ...
آهنگم عوض میشه و من هنوز تیکه ای که منتظرش بودم و نشنیدم ..
قهوهام سرد میشه و متوجه نمیشم!
شب روز میشه؛ روز شب میشه و من تو دنیا نبودم!
من خودمو بیشتر از هر چیزی برای رفتنت آماده کرده بودم!
اما بازم غافلگیر شدم (:
بهت گفتم مجبور نيستی بمونی اما نرو ...
دلم قرص بود نمیری..
کاش یا منو ببری جایی که هستی ،
یا بیایی...
بیا که آروزی چشام شده دیدن تو!
بیا چشام، چشم به راه صداتَن!
نمیشه بیواسطه هوس دیدن ما کنی؟
درسته جمالت رو ندارم!
ولی خیالت با ارزش ترین داراییِ منه!
من غمگین نیستم!
فقط قلمروه پادشاهی قلبم از درد تیر میکشه و
از اشک پادشاه خیسه ...
ی وقتایی میشینم پای درد و دلِ این دل لعنتی!
هنوز قبول نمیکنه رفتی ...
هنوز میپرسه چرا نخواست مارو؟
هنوز میگه چقدر دوست نداشتی بودیم ما مگه؟
هنوزم زمزمه میکنه؛ این ماییم که گم شدیم یا اونه که پیدا نمیشه!؟
هنوز فکر میکنه ی چیزی کم گذاشت ...
تموم حرفش دو کلمه ست؛ "دوست دارم"
اگر بهش ی لگد بزنی کلی موریانه از زیرش میزنه بیرون!
موریانه ها افتادن به جونش و دارن تجزیه اش میکنن!
میام آرومش کنم؛ تورو بهش یاد آوری میکنم!
همش خاطره هایی رو به یاد میاره که هیچوقت اتفاق نیفتادن...
خاطره های منو تو ...
زورم به همه چیز میرسه جز این دل ... دلِ همیشه تنگم ..
خدا ی جایی تو قرآنش میگه:
اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ... (حجرات/١٢)
بعضی گمانها، گناه است...
همین که فکر میکنی دلتنگت نیستم و حالم خوبه هم گناه ست....
حرفها داشتم باهات بزنم و دیر شد ...
هر شب همون حرفا رو تو تنهایی هام مینویسم برات (=
خودمونیم ولی تو که تنها پناه دل تنهام بودی نباید میرفتی!
ی روزی میفهمی دچار تر از من برای تو نه بوده و نه خواهد بود(:
رود شدی و گذشتی از من،
کوه شدم و نمیرسیم به هم!
ازت میخوام چرخ گردونت چه خندید چه نخندید
تو بخندی!
درست مثه من!
زمانی که عشق داشت استخوونم رو میشکست ،
میخندیدم ...
مثه الان ...
زمانی که دلتنگی جونمو میگیره ،
میخندم!
اونقدر بخند که خنده هات گوشای همه رو کر کنه (:
بگذریم ...
بیشب بخیر نخوابیم؟
شبت بخیر (:♡
_دلتنگِ تواَم یارِ دل آزار،
کجایی؟
یادَت شده بر سینهام آوار،
کجایی...؟
یاردآ ...
آبان ماه ۰۱
۰۳:۲۱
#بادبافِشون
میگم دیگه بهت فکر نمیکنم!
دیگه برام مهم نیست ...
دیگه دوسش ندارم (:
دیگه نمیخوام باشه.
برام مرده...
خوبم!
ولی حتی وقتی ی تشابه اسمی بوجود بیاد بغضم میگیره ...
آهنگم عوض میشه و من هنوز تیکه ای که منتظرش بودم و نشنیدم ..
قهوهام سرد میشه و متوجه نمیشم!
شب روز میشه؛ روز شب میشه و من تو دنیا نبودم!
من خودمو بیشتر از هر چیزی برای رفتنت آماده کرده بودم!
اما بازم غافلگیر شدم (:
بهت گفتم مجبور نيستی بمونی اما نرو ...
دلم قرص بود نمیری..
کاش یا منو ببری جایی که هستی ،
یا بیایی...
بیا که آروزی چشام شده دیدن تو!
بیا چشام، چشم به راه صداتَن!
نمیشه بیواسطه هوس دیدن ما کنی؟
درسته جمالت رو ندارم!
ولی خیالت با ارزش ترین داراییِ منه!
من غمگین نیستم!
فقط قلمروه پادشاهی قلبم از درد تیر میکشه و
از اشک پادشاه خیسه ...
ی وقتایی میشینم پای درد و دلِ این دل لعنتی!
هنوز قبول نمیکنه رفتی ...
هنوز میپرسه چرا نخواست مارو؟
هنوز میگه چقدر دوست نداشتی بودیم ما مگه؟
هنوزم زمزمه میکنه؛ این ماییم که گم شدیم یا اونه که پیدا نمیشه!؟
هنوز فکر میکنه ی چیزی کم گذاشت ...
تموم حرفش دو کلمه ست؛ "دوست دارم"
اگر بهش ی لگد بزنی کلی موریانه از زیرش میزنه بیرون!
موریانه ها افتادن به جونش و دارن تجزیه اش میکنن!
میام آرومش کنم؛ تورو بهش یاد آوری میکنم!
همش خاطره هایی رو به یاد میاره که هیچوقت اتفاق نیفتادن...
خاطره های منو تو ...
زورم به همه چیز میرسه جز این دل ... دلِ همیشه تنگم ..
خدا ی جایی تو قرآنش میگه:
اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ... (حجرات/١٢)
بعضی گمانها، گناه است...
همین که فکر میکنی دلتنگت نیستم و حالم خوبه هم گناه ست....
حرفها داشتم باهات بزنم و دیر شد ...
هر شب همون حرفا رو تو تنهایی هام مینویسم برات (=
خودمونیم ولی تو که تنها پناه دل تنهام بودی نباید میرفتی!
ی روزی میفهمی دچار تر از من برای تو نه بوده و نه خواهد بود(:
رود شدی و گذشتی از من،
کوه شدم و نمیرسیم به هم!
ازت میخوام چرخ گردونت چه خندید چه نخندید
تو بخندی!
درست مثه من!
زمانی که عشق داشت استخوونم رو میشکست ،
میخندیدم ...
مثه الان ...
زمانی که دلتنگی جونمو میگیره ،
میخندم!
اونقدر بخند که خنده هات گوشای همه رو کر کنه (:
بگذریم ...
بیشب بخیر نخوابیم؟
شبت بخیر (:♡
_دلتنگِ تواَم یارِ دل آزار،
کجایی؟
یادَت شده بر سینهام آوار،
کجایی...؟
یاردآ ...
آبان ماه ۰۱
۰۳:۲۱
#بادبافِشون
۹۸.۸k
۰۵ آبان ۱۴۰۱