زنده ام نه از جانی که مانده

زنده ام نه از جانی که مانده
از استخوان های لجبازی که روی هم ایستاده 😔😔😔
دیدگاه ها (۰)

دل میزندم طعنه کنان هان ‍.؟کو‌؟کجا رفت ؟آنکس که مرا در طلبش ...

چه توحید است یکتای در این عالم چه می یابی اگر هم مذهب مایی د...

شاید قصه همین بود جای میان خوشی وناخوشی بودن و نبودن 😔😔😔

خسته ام از تمام چیزهای که در بیرون به پایان رسید اما در درون...

برگرد به حقّ خون مانده بر دربرگرد به حقّ ناله های مادرکرّار،...

برای دوستِ آسیب دیده اش نوشت ! گرچه زخم روی تن و روح تو بود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط