راه گریزی نبود

راه گریزی نبود
عشق آمد و جانِ مرا
در خود گرفت و خلاص
من در تو
همچون جزیره‌ای خواهم زیست
@lovebandar
دیدگاه ها (۰)

گاهی خوابت را می‌بینمبی‌صدابی‌تصویرمثلِ ماهی در آب‌های تاریک...

عشقکودتایی ستدر کیمیای تنو شورشی ست شجاعبر نظم اشیاءو شوق تو...

تمام صدایت گمراهی ستمن به این گمراهی ایمان آورده اممن این گم...

#عطرِموی‌ِتو...هیچ‌چیز در این جهانبه ظرافت عطر موی تو نمی‌رس...

مثل یک معجزه ای ، علت ایمان منیهمه،هان و بله هستند ، شما جان...

.#به عزراییل چشمانت بگو، مهلت نمی خواهم"به خشم ابروت دلخوشتر...

من برای تو از جان گذشتم جان منمن همه توام تویی همه جهان مندو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط