یا مولا🖤
اولین باری که یه دل سیر واسه حضرت فاطمه گریه کردم امسال بود.
قبلاً با اینکه میدونستم ایشون در سختی شهید شدن ولی با خودم میگفتم که "خب آدمای زیادی هم بودن که فجیع کشته شدن چرا واسه اونا اینطوری گریه نمیکنیم؟" واسه همینم معمولاً چمشام خشک بود.
تا اینکه امسال فهمیدم تفاوت کجا بود
وقتی اینو فهمیدم که میدیدم بسیجیایی که تو گرمای ۵۰ درجه تابستون تو روستا های دور افتاده ایران مشغول کارگری تو اردوی جهادی بودن،سالها با خون جگر کار کردن و درس خوندن،تقلب نکردن،کم کاری نکردن،دست کجی نکردن تا نون حلال به خونه ببرن.کسانی که پاکیشون رو با چشمای خودم دیده بودم گیر یه عده کفتارصفت افتادن. انگ ساندیس خوری و مزدوری بشون زدن
اونقدر با این زبونای نجسشون تهمت و دروغ بشون نسبت دادن. اینقدر توی گوش مردم این چرندیاتشون رو فرو کردن تا یه عده باور کنن.
تا اینکه یه عده پیدا بشن فکر کنن بسیجیا ساعتی ۳۰۰ تومن بابت سرکوب میگیرن.
تا اینکه یه عده پیدا بشن بگن بسیجیا رانت خورن. بی اخلاقن و به دختر مردم تجاوز میکنن.
با تمام اینا بسیجی ظلم شنو ما لبخند از لبش نمیافتاد بازم به راهش ادامه میداد.
تا بالاخره یه عده دور امثال آرمان علی وردی رو گرفتن تا دلشون خواست زدنش، شکنجهش دادن،تیکه و پارهش کردن. ولی بازهم حاضر نشد از حق دست بکشن و به دین و ایمانش توهین کنه.
وقتی فیلم آرمان رو وسط جون دادن دیدم دقیقاً صحنهی شهادت معصومین برام تداعی شد.
زخم هایی که این مظلومین از زبان و دروغ شمر های زمانه خوردن هزاران بار سنگین تر از ضربهی چاقو و قمه هاشون بود.
مظلومیتی که توی شهادت غریبانهاست هیچ جای دیگه نیست
شهادت وسط نامردی و تزویر
شهادت وسط خیانت و زخم زبون عوام
شهادت وسط کسایی که بی مدرک بت میگن کافر بت میگن دزد بت میگن رشوه خور بت میگن شرابخور
بعد مرگت وسط نماز میگن مگه نمازم میخوند؟!
شهادت وسط اهل کوفه
اینا جگر آدمو نمیسوزونه
جیگر آدمو پاره پاره میکنه تیکه تیکه میکنه
قلب آدمو زغال میکنه
این مصیبت رو که تصور کردم فهمیدم حضرت چطور وسط چه عذابی شهید شده.
و بدتر از اون غربت و تنهایی علی برای خاکسپاری همدمش.
ساکت و غریب
بی هیچ آشنایی
با اشکایی که صداش هم نباید به گوش کسی میرسید
بمیرم برای مظلومیتت یا امیر😥🥀
قبلاً با اینکه میدونستم ایشون در سختی شهید شدن ولی با خودم میگفتم که "خب آدمای زیادی هم بودن که فجیع کشته شدن چرا واسه اونا اینطوری گریه نمیکنیم؟" واسه همینم معمولاً چمشام خشک بود.
تا اینکه امسال فهمیدم تفاوت کجا بود
وقتی اینو فهمیدم که میدیدم بسیجیایی که تو گرمای ۵۰ درجه تابستون تو روستا های دور افتاده ایران مشغول کارگری تو اردوی جهادی بودن،سالها با خون جگر کار کردن و درس خوندن،تقلب نکردن،کم کاری نکردن،دست کجی نکردن تا نون حلال به خونه ببرن.کسانی که پاکیشون رو با چشمای خودم دیده بودم گیر یه عده کفتارصفت افتادن. انگ ساندیس خوری و مزدوری بشون زدن
اونقدر با این زبونای نجسشون تهمت و دروغ بشون نسبت دادن. اینقدر توی گوش مردم این چرندیاتشون رو فرو کردن تا یه عده باور کنن.
تا اینکه یه عده پیدا بشن فکر کنن بسیجیا ساعتی ۳۰۰ تومن بابت سرکوب میگیرن.
تا اینکه یه عده پیدا بشن بگن بسیجیا رانت خورن. بی اخلاقن و به دختر مردم تجاوز میکنن.
با تمام اینا بسیجی ظلم شنو ما لبخند از لبش نمیافتاد بازم به راهش ادامه میداد.
تا بالاخره یه عده دور امثال آرمان علی وردی رو گرفتن تا دلشون خواست زدنش، شکنجهش دادن،تیکه و پارهش کردن. ولی بازهم حاضر نشد از حق دست بکشن و به دین و ایمانش توهین کنه.
وقتی فیلم آرمان رو وسط جون دادن دیدم دقیقاً صحنهی شهادت معصومین برام تداعی شد.
زخم هایی که این مظلومین از زبان و دروغ شمر های زمانه خوردن هزاران بار سنگین تر از ضربهی چاقو و قمه هاشون بود.
مظلومیتی که توی شهادت غریبانهاست هیچ جای دیگه نیست
شهادت وسط نامردی و تزویر
شهادت وسط خیانت و زخم زبون عوام
شهادت وسط کسایی که بی مدرک بت میگن کافر بت میگن دزد بت میگن رشوه خور بت میگن شرابخور
بعد مرگت وسط نماز میگن مگه نمازم میخوند؟!
شهادت وسط اهل کوفه
اینا جگر آدمو نمیسوزونه
جیگر آدمو پاره پاره میکنه تیکه تیکه میکنه
قلب آدمو زغال میکنه
این مصیبت رو که تصور کردم فهمیدم حضرت چطور وسط چه عذابی شهید شده.
و بدتر از اون غربت و تنهایی علی برای خاکسپاری همدمش.
ساکت و غریب
بی هیچ آشنایی
با اشکایی که صداش هم نباید به گوش کسی میرسید
بمیرم برای مظلومیتت یا امیر😥🥀
۳۰.۲k
۱۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.