دلنوشته های من داستانک
🍒🌱+ وقتی بزرگ بشین از پیشم میرین، منو تنها می ذارین.
-من تنهات نمی ذارم ، همیشه پیشت می مونم
نگاهم به خواهرم هست نمی دونم چرا سکوت کرده. بی احساس...
+ولی این امکان نداره ، شما حتما منو تنها می ذارین.
-چراااااا؟؟مگه چی می خواد بشه؟
+خب ازدواج می کنین. هردوتاتون.
نگاهم به خواهرمه ، لعنتی خندید. منم خنده ام گرفته.
+ولی من پیشت می مونم.
بعد بخواهرم نگاه می کنم. اصلا حواسش نیست. دختر سربهوااا
یه چیزی بگو خب
سه تایی دور چراغ نفتی که همیشه بوی نفت می داد. نشستیم.
اون خسته شده و روبالشش دراز کشیده.
منم باغرور بحرفام فکر می کنم.
______ولی من تنهات گذاشتم و اون پیشت موند_______🍒🌱
#دلنوشته های من
#داستانک
مهناز دوشنبه ۱۴۰۱/۹/۷ ۲۰:۰۵
-من تنهات نمی ذارم ، همیشه پیشت می مونم
نگاهم به خواهرم هست نمی دونم چرا سکوت کرده. بی احساس...
+ولی این امکان نداره ، شما حتما منو تنها می ذارین.
-چراااااا؟؟مگه چی می خواد بشه؟
+خب ازدواج می کنین. هردوتاتون.
نگاهم به خواهرمه ، لعنتی خندید. منم خنده ام گرفته.
+ولی من پیشت می مونم.
بعد بخواهرم نگاه می کنم. اصلا حواسش نیست. دختر سربهوااا
یه چیزی بگو خب
سه تایی دور چراغ نفتی که همیشه بوی نفت می داد. نشستیم.
اون خسته شده و روبالشش دراز کشیده.
منم باغرور بحرفام فکر می کنم.
______ولی من تنهات گذاشتم و اون پیشت موند_______🍒🌱
#دلنوشته های من
#داستانک
مهناز دوشنبه ۱۴۰۱/۹/۷ ۲۰:۰۵
۲۹.۱k
۰۷ آذر ۱۴۰۱