⇆"در سالن انتظار نشسته ای
⇆"در سالن انتظار نشسته ای
به احتمالِ یک ویروس!
به مرزِ مرگ و زندگی و صد هم آغوشی...
سه بار پشت هم تُ را پِیچ کرده اند اما...
هَراس میان دو چشم خسته و پُف دارت...
و لرز به بَند بَندِ هر دَه انگشتت..!
در سالن انتظارِ نشسته ای
به احتمالِ یک ویروس!
وحدس اینکه آخرین معشوقه،
تُ را کُشتت!!!
"اگر" "اگر" "اگر" که
پیچیده در سَرت...
هزار احتمال و بغضِ احمقانه ات...!
نبودَن وندیدن وبغل نکَردنش...!
•|🤍|•
به احتمالِ یک ویروس!
به مرزِ مرگ و زندگی و صد هم آغوشی...
سه بار پشت هم تُ را پِیچ کرده اند اما...
هَراس میان دو چشم خسته و پُف دارت...
و لرز به بَند بَندِ هر دَه انگشتت..!
در سالن انتظارِ نشسته ای
به احتمالِ یک ویروس!
وحدس اینکه آخرین معشوقه،
تُ را کُشتت!!!
"اگر" "اگر" "اگر" که
پیچیده در سَرت...
هزار احتمال و بغضِ احمقانه ات...!
نبودَن وندیدن وبغل نکَردنش...!
•|🤍|•
۱۵۵.۹k
۰۳ تیر ۱۴۰۰