وقتی حضرت موسی رسید به کوه سینا...
وقتی حضرت موسی رسید به کوه سینا...
خطاب به خداوند گفت: (اَرَنی) ببینمت
در جواب میشنوه: (لَن ترانی) هرگز نخواهی دید!
حالا سعدی با نگاه عاقلانه میگه:
چو رسی به طور سینا "اَرَنی" مگو و بگذار
که نیارزد این تمنا به جواب "لَن ترانی"
حافظ نگاه عاشقانه داره و میگه:
چو رسی به طور سینا "اَرَنی" بگو و بگذار
تو صدای دوست بشنو نه جواب "لَن ترانی"
ولی مولانا دید عارفانه و میگه:
"اَرَنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه چه "تری" چه "لَن ترانی"
♥️♥️♥️
خطاب به خداوند گفت: (اَرَنی) ببینمت
در جواب میشنوه: (لَن ترانی) هرگز نخواهی دید!
حالا سعدی با نگاه عاقلانه میگه:
چو رسی به طور سینا "اَرَنی" مگو و بگذار
که نیارزد این تمنا به جواب "لَن ترانی"
حافظ نگاه عاشقانه داره و میگه:
چو رسی به طور سینا "اَرَنی" بگو و بگذار
تو صدای دوست بشنو نه جواب "لَن ترانی"
ولی مولانا دید عارفانه و میگه:
"اَرَنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه چه "تری" چه "لَن ترانی"
♥️♥️♥️
۲۵.۴k
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.