مادربزرگ خدا رحمتش کنه، وقتی سبزی پاک می کردیم می گفت ننه
مادربزرگ خدا رحمتش کنه، وقتی سبزی پاک می کردیم می گفت ننه بین تره ها دست بکشید چیزی نباش.. با وسواس خاصی سبزها رو می شست و خورد می کرد.. قورمه سبزی هاش حرف نداشت ...
دلم برای بچگی حسابی تنگ شد...
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
دلم برای بچگی حسابی تنگ شد...
💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
۵.۰k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.