هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم

هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
بر منتهای همت خود کامران شدم
ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
در سایه تو بلبل باغ جهان شدم
اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم
قسمت حوالتم به خرابات می‌کند
هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم
آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
دیدگاه ها (۵)

کوله بار غم شب هاا سنگین تراست چراا تنهایی ما عمیق تراست .. ...

فقط گوش کن ..

زندگی قابل تکرار نیست ..‌ گذشته رفته .. و چه فردا هایی که قر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط