زنی می گرید و می گوید: «گریه م از اینه كه آقا، اینا دارن
زنی میگرید و میگوید: «گریهم از اینه كه آقا، اینا دارن میرن جون میدن، ما فكر مرغ و گوشتیم.
اون میگه مرغم كمه، اون میگه گوشتم كمه! نمیدونن كه این جوونای ما دارن از جونشون میگذرن؛
اینا نمیتونن از شكمشون بگذرن.
گریهم از اینه آقا. ما نشستیم كوپونارو گرفتیم و ناله زدیم گفتیم گوشت كمه، مرغ كمه، كره كمه.
همه دارن میرن جونشونو فدای من میكنن كه لیاقت ندارم. واسه این گریه میكنم، اینو میگم.»
اون میگه مرغم كمه، اون میگه گوشتم كمه! نمیدونن كه این جوونای ما دارن از جونشون میگذرن؛
اینا نمیتونن از شكمشون بگذرن.
گریهم از اینه آقا. ما نشستیم كوپونارو گرفتیم و ناله زدیم گفتیم گوشت كمه، مرغ كمه، كره كمه.
همه دارن میرن جونشونو فدای من میكنن كه لیاقت ندارم. واسه این گریه میكنم، اینو میگم.»
۶.۶k
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.