تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب یادم آمد ز کبودی لب ...

🖤 تا رسیدم به فرات و بنشستم لب آب 🖤 یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب 🖤 نَبُوَد صبر و قرارم 🖤 گره افتاده به کارم 🖤
دیدگاه ها (۰)

#لالا_لالا_گل_بابا_دیگه_سقا_نمیتونه_آب_بیاره

#تا_دیداری_دیگر #بدرود🙋

#یل_دلاورم_امیر_لشکرم😭😭

#زائران_اربعین_و_کربلای_حسینی😭

َ            🍃🌹♥️  بنـدِ عشــق ...  ♥️🌹🍃          چنان  در ب...

دختر جهنمی

رمان (عمارت ارباب )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط