دیوان من از بیت دو چشمان تُ سر شد
#دیوانمنازبیتدوچشمانتُسرشد
هر واژه دلآویـز، ز پیـمان تُ سـر شـد
هر لحظه غزل با نفَسَت میچکد از من
این شعر مگر از لب خندان تُ سر شد
با هر نفس سرد دلم غرق سکـوت است
آن شوری که در جانم از آن جان تُ سر شد
دردی که ز چشمان غریبت به دلم ریخت
چون شعلهی سوزان غم از آن تُ سر شد
بیهوده در این سطر نیفـتاد غـم من
هر قصه که شد زنده، ز پایان تُ سر شد
هر بغض که در سینهی من خانه گرفته
از نالهی غمبار غزلخوان تُ سـر شد
این قصهی تنهایی من طول کشید و
پایان سخن نیز ز هجـران تُ سـر شد...🐬
هر واژه دلآویـز، ز پیـمان تُ سـر شـد
هر لحظه غزل با نفَسَت میچکد از من
این شعر مگر از لب خندان تُ سر شد
با هر نفس سرد دلم غرق سکـوت است
آن شوری که در جانم از آن جان تُ سر شد
دردی که ز چشمان غریبت به دلم ریخت
چون شعلهی سوزان غم از آن تُ سر شد
بیهوده در این سطر نیفـتاد غـم من
هر قصه که شد زنده، ز پایان تُ سر شد
هر بغض که در سینهی من خانه گرفته
از نالهی غمبار غزلخوان تُ سـر شد
این قصهی تنهایی من طول کشید و
پایان سخن نیز ز هجـران تُ سـر شد...🐬
۳۲۸
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.