از آنان که درس زندگی می دادند

از آنان که درسِ زندگی می دادند
پرسیدم خوشبختی چیست؟
از آنان که اربابِ هزاران کارگر بودند
پرسیدم خوشبختی چیست؟
همه سر تکان دادند
و با لبخندی ابلهانه سکوت کردند.
تا اینکه بعدها
در عصرِ یک روز تعطیل
که بر کنار رودخانه قدم میزدم
دسته ای از کولی ها را دیدم
که با زنان و فرزندان خود
زیر درختان، در کنار بشکه های شراب
می رقصیدند و
می نوشیدند و
ساز میزدند ...

پی‌نوشت: دیالوگی از فیلم «فریاد مورچه‌ها»
دیدگاه ها (۱)

دلم برای اینکه کسی را دوست داشته باشم تنگ شده...دلم تنگ شده ...

ماه رمضان برهمه مبارک

دوستان این پیج دوم منه لطفا فالو کنیدhttps://wisgoon.com/pin...

مرسی همچنین دوست عزیز ❤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط