از آنان که درس زندگی می دادند
از آنان که درسِ زندگی می دادند
پرسیدم خوشبختی چیست؟
از آنان که اربابِ هزاران کارگر بودند
پرسیدم خوشبختی چیست؟
همه سر تکان دادند
و با لبخندی ابلهانه سکوت کردند.
تا اینکه بعدها
در عصرِ یک روز تعطیل
که بر کنار رودخانه قدم میزدم
دسته ای از کولی ها را دیدم
که با زنان و فرزندان خود
زیر درختان، در کنار بشکه های شراب
می رقصیدند و
می نوشیدند و
ساز میزدند ...
پینوشت: دیالوگی از فیلم «فریاد مورچهها»
پرسیدم خوشبختی چیست؟
از آنان که اربابِ هزاران کارگر بودند
پرسیدم خوشبختی چیست؟
همه سر تکان دادند
و با لبخندی ابلهانه سکوت کردند.
تا اینکه بعدها
در عصرِ یک روز تعطیل
که بر کنار رودخانه قدم میزدم
دسته ای از کولی ها را دیدم
که با زنان و فرزندان خود
زیر درختان، در کنار بشکه های شراب
می رقصیدند و
می نوشیدند و
ساز میزدند ...
پینوشت: دیالوگی از فیلم «فریاد مورچهها»
- ۳.۴k
- ۱۷ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط