آسمان هم مانند من گاه می بارد و گاه
آسمان هم مانند من گاه میبارد و گاه
آفتابی سوزان به ما میبخشد. گلها
میخندند و امروز همه گلها به من
سلام میکنند. منم آن متولد زیبای
زیباترین فصل. که عشق را و شادی را
و شکوفهباران را در فصل تولدم بلکه در
زاده شدن خودم دیدم. این غرور نیست
که من زیبایم چون بهترین آفرینندگان
مرا آفریده است. با روحی آنچنان بزرگ
که میتواند همه ارغوانهای زیبا، همه
اقاقیاهای خوشبو، همه اطلسیهای دلربا
و همه گل نازهای نازنین را در خودم جای
دهم و این فقط از یک متولد بهار
ساخته است.
وقتی من به دنیا آمدم، مثل بقیه
شکوفهها بودم، سفید و صورتی و
خندان. معلوم نبود که چه هستم و چه
میشوم. تا اینکه سالها گذشت و هر
بهار شکوفه وجود من شکل گرفت. امروز
که عکسهای شکوفگی خودم را نگاه
میکنم، گویا آن بهار آنقدر دور بوده که
هرگز نبوده است.
روز تولد من همزمان است با روز تولد
هفتاد هزار پروانه رنگی با خالهایی که
جهان را زیباتر ساختند. روز تولد من
مصادف بود با پیچیدن صدای آواز
بلبلهای نغمهخوان و بازگشت شاد
پرندههای مهاجر به خانهشان. تولد من
که شد گویا خدا طبیعت را زیباتر
میخواست و کسی چه میداند؟ شاید
زاده شدن من آخرین برگ برنده خدا بود
برای زیباتر ساختن زمین. پس من
همواره زیبایی را به این دنیا اضافه
خواهم کرد. همچون بقیه کسانی که
همفصل با من به دنیا آمدند.
قول میدهم بهترین نسخه از خودم و
بهاریتر از هر بهار من باشم و بس.
#تولدم_مبارک
آفتابی سوزان به ما میبخشد. گلها
میخندند و امروز همه گلها به من
سلام میکنند. منم آن متولد زیبای
زیباترین فصل. که عشق را و شادی را
و شکوفهباران را در فصل تولدم بلکه در
زاده شدن خودم دیدم. این غرور نیست
که من زیبایم چون بهترین آفرینندگان
مرا آفریده است. با روحی آنچنان بزرگ
که میتواند همه ارغوانهای زیبا، همه
اقاقیاهای خوشبو، همه اطلسیهای دلربا
و همه گل نازهای نازنین را در خودم جای
دهم و این فقط از یک متولد بهار
ساخته است.
وقتی من به دنیا آمدم، مثل بقیه
شکوفهها بودم، سفید و صورتی و
خندان. معلوم نبود که چه هستم و چه
میشوم. تا اینکه سالها گذشت و هر
بهار شکوفه وجود من شکل گرفت. امروز
که عکسهای شکوفگی خودم را نگاه
میکنم، گویا آن بهار آنقدر دور بوده که
هرگز نبوده است.
روز تولد من همزمان است با روز تولد
هفتاد هزار پروانه رنگی با خالهایی که
جهان را زیباتر ساختند. روز تولد من
مصادف بود با پیچیدن صدای آواز
بلبلهای نغمهخوان و بازگشت شاد
پرندههای مهاجر به خانهشان. تولد من
که شد گویا خدا طبیعت را زیباتر
میخواست و کسی چه میداند؟ شاید
زاده شدن من آخرین برگ برنده خدا بود
برای زیباتر ساختن زمین. پس من
همواره زیبایی را به این دنیا اضافه
خواهم کرد. همچون بقیه کسانی که
همفصل با من به دنیا آمدند.
قول میدهم بهترین نسخه از خودم و
بهاریتر از هر بهار من باشم و بس.
#تولدم_مبارک
۱۲۴.۴k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.