بارالها ...
بارالها ...
با قافله ای از امید آمده ام به سویت تا مهمانت شوم چون میدانم میزبانی دارم که هیچ کس را از درگاهش محروم باز نمیگرداند...
من مولایی که بیش از تو به لطف و احسانش معروف باشد جز تو نمیشناسم
یا شکور...
ای کسی که اعمال نیک و بد، زشت و زیبای مرا به یک میزان نمیبینی و اعمال خوب و خیر مرا چندین برابر بیشتر پاداش می دهی...
آمده ام غرق شوم در دریای بی کران از مهرت
رویی نداشتم...!
اما آمدم تا در کشتی نجاتت بمانم و خود را به لذت مناجاتت کامیاب گردانم
مرا در آغوش گرم و امن خویش جای بده...
ای شکور بسیار مهربان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با قافله ای از امید آمده ام به سویت تا مهمانت شوم چون میدانم میزبانی دارم که هیچ کس را از درگاهش محروم باز نمیگرداند...
من مولایی که بیش از تو به لطف و احسانش معروف باشد جز تو نمیشناسم
یا شکور...
ای کسی که اعمال نیک و بد، زشت و زیبای مرا به یک میزان نمیبینی و اعمال خوب و خیر مرا چندین برابر بیشتر پاداش می دهی...
آمده ام غرق شوم در دریای بی کران از مهرت
رویی نداشتم...!
اما آمدم تا در کشتی نجاتت بمانم و خود را به لذت مناجاتت کامیاب گردانم
مرا در آغوش گرم و امن خویش جای بده...
ای شکور بسیار مهربان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
۶۴.۸k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.