گفتم مادر گفت جانم

گفتم مادر! گفت جانم
گفتم درد دارم! گفت : بجانم
گفتم خسته ام! گفت: پريشانم
گفتم گرسنه ام! گفت : بخور از سهم نانم
گفتم كجا بخوابم! گفت: روى چشمانم
اما يكبار نگفتم ! مادر!، خوبم ، شادم…!
هميشه از درد گفتم و از رنج..
جوانی ات رو با بچگی هایم پیر کردم
مرا به موی سپیدت ببخش مادر
دستان پر مهرت را بوسه باران میکنم

تقدیم به همه مـ❤ـادران سرزمینم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌
💞👈
#خاص
دیدگاه ها (۶)

دلتنگکه می شومتنهاییدستش رازیر چانه ام میگذاردبا هم فکر می ک...

زندگی بافتن یک قالیستنه همان نقش و نگاری که خودت میخواهینقشه...

زن طلاییست که عاشق شدنش اجبار استهمچو برگیست که گریان شدنش ا...

یکی از قسم‌های کردها اینه که میگن:«و گيس دالِگِم قسم»يعنی به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط