عاشقی کن که هنر نیست به تن بالیدن

عاشقی کن! که هنر نیست به تن بالیدن
از هر آغوش به آغوش دگر غلتیدن

لب نهادن به لب هر کس و ناکس هرشب
روزها هم به هوسبازی خود خندیدن
هنر این است در این شهر پُر از دلبرکان
یک نفر یافتن و دل ز یکی دزدیدن

قلب خود را به یکی عرضه نمودن، آری
صاف بودن، وَ در آغوش یکی خوابیدن

جای بوسیدن لب های هزاران شیرین
لب شیرین یکی را همه شب بوسیدن

چشم بر هر که جز او روی نماید بستن
از همه ماهرخان روی یکی را دیدن

اشهد حس تنوع طلبی را خواندن
هر بساط هوس و وسوسه را بر چیدن

معنی عشق اگر می طلبی جز این نیست
دل یکی هست، وَ باید به یکی بخشیدن...

۱۹بهمن۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)

😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏😏

𝐼 𝑠𝒉𝑜𝑢𝑙𝑑 𝑠𝑎𝑦 𝑡𝒉𝑎𝑡 𝑛𝑜 𝑜𝑛𝑒 𝑤𝑖𝑙𝑙𝑟𝑒𝑝𝑙𝑎𝑐𝑒 𝑦𝑜𝑢, 𝑠𝑤𝑒𝑒𝑡𝒉𝑒𝑎𝑟𝑡لازمه بِ...

م‍‌ی‍‌گ‍‌ف‍‌ت‍‌ی‍‌ ع‍‌اش‍‌ق‍‌م‍‌ی‍‌ ب‍‌دون‍‌ه‍‌ ای‍‌ن‍‌ک‍‌ه‍...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط