تا پای جان ماندم
تا پای جان ماندم
آتش گرفتم،، سوختم،،شکستم
هر چقدر بیشتر خودم را در تکاپوی دوست داشتنت به آب و آتش زدم تو بیشتر ندیدی
اما خودمان هستیم
دلی را بردی که همیشه از نداشتنت میترسید
حالم خوب است دیگر احساسی ندارم
نه شوق دیداری نه امید بازگشتی
من در این روزها بی درد تر از آنم
که از پا در بیایم...
آتش گرفتم،، سوختم،،شکستم
هر چقدر بیشتر خودم را در تکاپوی دوست داشتنت به آب و آتش زدم تو بیشتر ندیدی
اما خودمان هستیم
دلی را بردی که همیشه از نداشتنت میترسید
حالم خوب است دیگر احساسی ندارم
نه شوق دیداری نه امید بازگشتی
من در این روزها بی درد تر از آنم
که از پا در بیایم...
۱۰۳.۸k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.