💞💞💞💞💞💞💞
💞💞💞💞💞💞💞
تار مویی ز سرت کم بشود می میرم
گوشهٔ چشم تو هم نم بشود می میرم
من به دیوانگی ات عاشقم و دل بستم
عشقِ دیوانه ام آدم بشود می میرم
قلب من از نفس گرمِ تو جان می گیرد
با دلی صادق و همدم بشود می میرم
قصهٔ ما همه جا ورد زبان ها شده است
سر در این سلسله مبهم بشود می میرم
تنگ آغوش تو را ، بیمهٔ جانم کردم!
این میان روزنی محرم بشود می میرم
شکل دنیای مرا با قدمت ساخته ای
ذره ای درهم و برهم بشود می میرم
با شب از عشق تو تا وقت سحر میگویم
خواب من بی تو منظّم بشود می میرم
خون به رگها جریان داده صدایت عشقم
لحظه ای لحنِ صدا بم بشود می میرم
عادتش داده ای دل را به نوازش با عشق
گره در اخم تو محکم بشود می میرم
خنده ات زندگی تازه به من بخشیده
شاخهٔ زندگی ام خم بشود میمیرم
پونه را وعدهٔ هر روز تو دادم جانم!
صبح اگر بی نفست دم بشود می میرم
از دل دیـوانــه ای آوار می مـانــد بــه جـــا
عــالمی انـدوه پــر تـکـرار می مـاند بـه جا
بـر در میخــانـه ی عشــق از جـفـای روزگار
ســاقی و پیمــانه و خـمار مـی مـاند بـه جا
بـــاغــبان بـا تیـغ بــرانـۺ دمـادم گــرد گل
غنـچـه هـایش در کنار خار می مانـد به جا
تکیه بر دنـیای عشـقـت می زنم دیـوانه وار
از مــن دیـوانــه دل آثــار می مـانـد بـه جا
بـی وفــایی هـای تــو با عـاشـق دلـداده ات
عـاشـــقی آزرده از آزار می مـانــد بـه جــا
واژگان گر شعـله ور با سوز جان آید پـدیـد
جمله های خوش نوا بسـیار می ماند به جا
گفته بودم دل به سودایت زدم اماچه سود
از مـن اقـرار و ز تـو انـکار می مـاند بـه جا
رفـتنت یک بار حـادث شـد ولی تا عاقـبـت
چشم پرخون دیده ی بیدار می ماند به جا
در کنــار دلبــری هـا و هـــزاران خـــاطـــره
خــاطـرات دلـبر و دلـدار می مـانـد بـه جـان
#عاشقانه #دونفره_عاشقانه
#زندگی
#بدونه-مخاطب
تار مویی ز سرت کم بشود می میرم
گوشهٔ چشم تو هم نم بشود می میرم
من به دیوانگی ات عاشقم و دل بستم
عشقِ دیوانه ام آدم بشود می میرم
قلب من از نفس گرمِ تو جان می گیرد
با دلی صادق و همدم بشود می میرم
قصهٔ ما همه جا ورد زبان ها شده است
سر در این سلسله مبهم بشود می میرم
تنگ آغوش تو را ، بیمهٔ جانم کردم!
این میان روزنی محرم بشود می میرم
شکل دنیای مرا با قدمت ساخته ای
ذره ای درهم و برهم بشود می میرم
با شب از عشق تو تا وقت سحر میگویم
خواب من بی تو منظّم بشود می میرم
خون به رگها جریان داده صدایت عشقم
لحظه ای لحنِ صدا بم بشود می میرم
عادتش داده ای دل را به نوازش با عشق
گره در اخم تو محکم بشود می میرم
خنده ات زندگی تازه به من بخشیده
شاخهٔ زندگی ام خم بشود میمیرم
پونه را وعدهٔ هر روز تو دادم جانم!
صبح اگر بی نفست دم بشود می میرم
از دل دیـوانــه ای آوار می مـانــد بــه جـــا
عــالمی انـدوه پــر تـکـرار می مـاند بـه جا
بـر در میخــانـه ی عشــق از جـفـای روزگار
ســاقی و پیمــانه و خـمار مـی مـاند بـه جا
بـــاغــبان بـا تیـغ بــرانـۺ دمـادم گــرد گل
غنـچـه هـایش در کنار خار می مانـد به جا
تکیه بر دنـیای عشـقـت می زنم دیـوانه وار
از مــن دیـوانــه دل آثــار می مـانـد بـه جا
بـی وفــایی هـای تــو با عـاشـق دلـداده ات
عـاشـــقی آزرده از آزار می مـانــد بـه جــا
واژگان گر شعـله ور با سوز جان آید پـدیـد
جمله های خوش نوا بسـیار می ماند به جا
گفته بودم دل به سودایت زدم اماچه سود
از مـن اقـرار و ز تـو انـکار می مـاند بـه جا
رفـتنت یک بار حـادث شـد ولی تا عاقـبـت
چشم پرخون دیده ی بیدار می ماند به جا
در کنــار دلبــری هـا و هـــزاران خـــاطـــره
خــاطـرات دلـبر و دلـدار می مـانـد بـه جـان
#عاشقانه #دونفره_عاشقانه
#زندگی
#بدونه-مخاطب
۹.۳k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳