به مفهوم طلبیده شدن می اندیشم

به مفهومِ "طلبیده شدن" می اندیشم!
به اینکه اگر بخواهی مقصدِ کسی بشوی ؛ برای خریدن سوایش نمیکنی!
به اینکه همه را درهم می‌خوانی و فرقی نمی‌کند شیخِ زاهد باشد یا گناهکارِ باطل!
به عنایتت فکر میکنم که چقدر وسیع است و اگر نگاهِ بی وسعتِ دریایی ات شامل حال کسی باشد ؛ مخالفتِ زمین و زمان هم کارساز نیست!
غوغایی عجیب این بار در دلم برپاست که دلتنگی را دوچندان می‌کند!
به بدوِ تولد می اندیشم که قبل از شیرِ مادر ؛ خاکِ قدم هایت را به خوردم دادند که "حب الحسین" بشود توشه راهم در طول زندگی!
به جسمِ سست و بی جانم می اندیشم که بال ندارد تا به سمت حریمت پرواز کند
به واژه ی تلخ و بغض آلودِ "جا ماندگی"
به قلبی که سیاه شده از آلودگی و سیاهی
به اشک هایی که از چشمم می غلتد و دوری از حرم را می‌بارد
کاش میشد با همین اشک ها غسل کرد و مطهر شد و به سمتِ تو راه افتاد!...

فقد اونجایی که میثم مطیعی میگه :
راهی مگه به غیر اشک و آه داریم؟
ما اربعین نرفته ها گناه داریم :)💔

#کاف_علیزاده
دیدگاه ها (۰)

من از اینجا به بعدو میترسم!از اینکه یه روزی بخوام خیابونای ا...

امشب بیشتر از همیشه حرف تو گلوم گیر کرده!کاش میشد این آدما م...

بعضی وقتا دُچارِ یه دردِ عجیب میشم و تو شدید ترین گرما شروع ...

من دختر حسودی نیستم اما تو تنها کسی هستی که میتونی حسادت و ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط