☝☝☝☝☝
امیرالمؤمنین علی (ع) می فرمایند: روزی با فاطمه (س)، به حضور پیامبر (ص) رسیدیم و دیدیم که حضرت به شدت گریه می کنند!
پرسیدم: پدر و مادرم به فدایت شوند یا رسول الله؛ چرا گریه می کنید؟
حضرت فرمودند: یا علی؛ آن شب که مرا به معراج بردند، گروهی از زنان امتِ خود را در عذابِ بسیار سختی دیدم و از شدتِ عذابشان گریستم، و اکنون گریه ام از برایِ آن ها می باشد.
در آن شب؛ زنی را دیدم که از موی سر آویزان بود و مغز سرش از شدت حرارت می جوشید!
زنی را دیدم که از زبانش آویزانش کرده بودند و از آب سوزان جهنم در گلوی او می ریختند!
زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می خورد و آتش از زیر پای او شعله ور بود!
زنی را دیدم که دست و پای او را بسته و مارها و عقرب ها بر او مسلط شده بودند!
زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود و به انواع عذاب گرفتار بود!
و زنی را به صورت سگ دیدم که آتش از نشیمنگاهِ او داخل می شد و از دهانش بیرون می آمد و فرشتگان عذاب، عمودهایِ آتشین بر سر و بدنِ او می کوبیدند!
پرسیدم: پدر و مادرم به فدایت شوند یا رسول الله؛ چرا گریه می کنید؟
حضرت فرمودند: یا علی؛ آن شب که مرا به معراج بردند، گروهی از زنان امتِ خود را در عذابِ بسیار سختی دیدم و از شدتِ عذابشان گریستم، و اکنون گریه ام از برایِ آن ها می باشد.
در آن شب؛ زنی را دیدم که از موی سر آویزان بود و مغز سرش از شدت حرارت می جوشید!
زنی را دیدم که از زبانش آویزانش کرده بودند و از آب سوزان جهنم در گلوی او می ریختند!
زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می خورد و آتش از زیر پای او شعله ور بود!
زنی را دیدم که دست و پای او را بسته و مارها و عقرب ها بر او مسلط شده بودند!
زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند الاغ بود و به انواع عذاب گرفتار بود!
و زنی را به صورت سگ دیدم که آتش از نشیمنگاهِ او داخل می شد و از دهانش بیرون می آمد و فرشتگان عذاب، عمودهایِ آتشین بر سر و بدنِ او می کوبیدند!
۴.۱k
۱۱ فروردین ۱۴۰۲