عررررررر
عررررررر
خیلی خوشحالم
امشب تولد پسر عموم بود رفته بودیم خونه اونا جشن داشتیم
فقط زن و بچه بودن هیچ نوع پدری وجود نداشت
و یهو یک پسری زیبا هم سن خودم اصلا اوف اومد مهمونی
همش به هم نگاه میکردیم و خنده مون میگرفت
روش کراش زدم
کراشم با پسر عموم دعواشون شد که پسر عموی من و کراشم باهم پسر خاله ن
خب کراشم با همه قهر کرد رفت تو اتاق
چند دقیقه بعد اومد تو بالکن و لعدش اومد تو هال نشست غمگین بود
مودم تغییر کرد و منم ناراحت شد
هی ادا در میوردم که از ناراحتی در بیاد نشد رفتم نشستم که دقیقا روبروی کراشم بودم
هی بهش نگاه میکردم خیرت به چشماش
که خندید
و مودی که اون موقع داشتم رو هیچوقت نداشته بودم و تجربه نکرده بودم
انگاری که رو قلبم اکلیل پاشید
بهش زل زده بودم اونم به من زل زد
و اداهایی که من واسه اینکه از ناراحتی دربیاد دراوردمو تکرار کرد
با هم گرم گرفتیم خیلی خوب بود میخوام دوباره اون اتفاق برام بیوفته یه جورایی زمان به گذشته برگرده
عرر عاشق شدم خوشحالم ننه
و این عشق یک طرفه نیست
قصه ما به سر نرسید الین به کراشش رسید
دوستون دارم
خیلی خوشحالم
امشب تولد پسر عموم بود رفته بودیم خونه اونا جشن داشتیم
فقط زن و بچه بودن هیچ نوع پدری وجود نداشت
و یهو یک پسری زیبا هم سن خودم اصلا اوف اومد مهمونی
همش به هم نگاه میکردیم و خنده مون میگرفت
روش کراش زدم
کراشم با پسر عموم دعواشون شد که پسر عموی من و کراشم باهم پسر خاله ن
خب کراشم با همه قهر کرد رفت تو اتاق
چند دقیقه بعد اومد تو بالکن و لعدش اومد تو هال نشست غمگین بود
مودم تغییر کرد و منم ناراحت شد
هی ادا در میوردم که از ناراحتی در بیاد نشد رفتم نشستم که دقیقا روبروی کراشم بودم
هی بهش نگاه میکردم خیرت به چشماش
که خندید
و مودی که اون موقع داشتم رو هیچوقت نداشته بودم و تجربه نکرده بودم
انگاری که رو قلبم اکلیل پاشید
بهش زل زده بودم اونم به من زل زد
و اداهایی که من واسه اینکه از ناراحتی دربیاد دراوردمو تکرار کرد
با هم گرم گرفتیم خیلی خوب بود میخوام دوباره اون اتفاق برام بیوفته یه جورایی زمان به گذشته برگرده
عرر عاشق شدم خوشحالم ننه
و این عشق یک طرفه نیست
قصه ما به سر نرسید الین به کراشش رسید
دوستون دارم
۵.۸k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.