کپشن داستان غمگین
#کپشن_داستان_غمگین
+ضعیفه؟ دلم برات تنگ شده بود گفتم بیام زیارتت کنم :)
-ط باز گفتی ضعیفه؟
+خب، بگم منزل چطوره؟
-وای از دست ط
+باشه، باشه ببخشید، ویکتوریا خوبه؟
-اَه، اصلا باهات قهرم
+باشه بابا، ط عزیز منی، خوب شد؟ آشتی؟
-آشتی، راستی گفتی دلت چی شده؟
+دلم؟ آها ی کم میپیچه از دیشب تا حالا
-واقعا ک...
+خب چیه؟ نمیگم مریضم اصلا، خوبه؟
-اوکی
+ای بابا ضعیفه؟ این دفعه اگه قهرکنی دیگه نازکش نداریا
-بازم گفت این کلمه رو
+خب تقصیر خودته، میدونی ک من اونایی رو ک بیشتر دوس دارم بیشتر اذیت میکنم، هی نقطه ضعف میدی دستِ من
-من از دست ط چیکار کنم؟ خب حالا ولش، چخبر از خودت؟ :)
+شکر خدا، دلم هم پیچ میخوره چون تو تب و تاب ملاقاتت بودم، لیلی قرن بیست و یکم من :)
-چ دل قشنگی داری ط، چقد ب سادگی دلت حسودیم میشه
+صفای وجودت خانوم :)
-میدونی، دلم برای پیاده روی هامون، برای سرک کشیدن تو مغازه های کتاب فروشی، ورق زدن کتاب ها، برای شونه ب شونه ت راه رفتن و دیدن نگاه حسرت وار بقیه تنگ شده، آخه هیچ زنی ک مردی مثل مرد من نداره :)
+میدونم، میدونم، دل منم تنگه، برای دیدن چشمای ط، برای بستنی شاتوتی هایی ک باهم میخوردیم، برای خونه ای ک توی خیال ساخته بودیم و من مردش بودم :)
-یادته همیشه ب من میگفتی خاتون؟ :)
+اره، اخه ط منو یاد دختر های ابرو کمون قجری مینداختی
-ولی من ک بور بودم
+باشه، فرقی نمیکنه
-چ روزهایی بودن، چقد دلم هوای دستای مردونه رو کرده، وقتی تو دستام گره میخوردن :)
ء +....
-چت شد چرا چیزی نمیگی؟
ء +...
-نگام کن ببینم، منو نگاه کن
ء +...
-الهی بمیرم، چشات چرا خیسه فدات بشم؟ :)
+خدانکنه...(گریه)
-چرا گریه میکنی؟ :)
+چرا نکنم؟ ها؟
-گریه نکن، من دوس ندارم مرد گریه کن، جلو این همه آدم، بخند دیگه، بخند، زود باش :)
+وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم؟ کی اشکامو پاک کنه ک گریه نکنم؟ :)
-بخند، وگرنه منم گریه میکنم :)
+باشه تسلیم، گریه نمیکنم ولی نمیتونم بخندم
-آفرین، حالا بگو ببینم، برای کادو ولنتاین چی خریدی؟
+ط ک میدونی من از این لوس بازیا خوشم نمیاد، ولی امسال برات ی کادوی خوب آوردم
-چی؟ زود باش بگو آب از لب و لوچه م آویزون شد♡_♡
ء +...
-دوباره ساکت شدی؟
+برات...کادو...برات ی دسته گل گلایل، ی شیشه گلاب، و ی بغض طولانی دارم، تک عروس گورستان :)
پنجشنبه ها دیگه بدون ط خیابونا صفایی نداره، اینجا کنار خونه ی ابدیت میشینم و فاتحه میخونم، آروم بخواب :)
#غمگین
#قدیمی
#تورک
+ضعیفه؟ دلم برات تنگ شده بود گفتم بیام زیارتت کنم :)
-ط باز گفتی ضعیفه؟
+خب، بگم منزل چطوره؟
-وای از دست ط
+باشه، باشه ببخشید، ویکتوریا خوبه؟
-اَه، اصلا باهات قهرم
+باشه بابا، ط عزیز منی، خوب شد؟ آشتی؟
-آشتی، راستی گفتی دلت چی شده؟
+دلم؟ آها ی کم میپیچه از دیشب تا حالا
-واقعا ک...
+خب چیه؟ نمیگم مریضم اصلا، خوبه؟
-اوکی
+ای بابا ضعیفه؟ این دفعه اگه قهرکنی دیگه نازکش نداریا
-بازم گفت این کلمه رو
+خب تقصیر خودته، میدونی ک من اونایی رو ک بیشتر دوس دارم بیشتر اذیت میکنم، هی نقطه ضعف میدی دستِ من
-من از دست ط چیکار کنم؟ خب حالا ولش، چخبر از خودت؟ :)
+شکر خدا، دلم هم پیچ میخوره چون تو تب و تاب ملاقاتت بودم، لیلی قرن بیست و یکم من :)
-چ دل قشنگی داری ط، چقد ب سادگی دلت حسودیم میشه
+صفای وجودت خانوم :)
-میدونی، دلم برای پیاده روی هامون، برای سرک کشیدن تو مغازه های کتاب فروشی، ورق زدن کتاب ها، برای شونه ب شونه ت راه رفتن و دیدن نگاه حسرت وار بقیه تنگ شده، آخه هیچ زنی ک مردی مثل مرد من نداره :)
+میدونم، میدونم، دل منم تنگه، برای دیدن چشمای ط، برای بستنی شاتوتی هایی ک باهم میخوردیم، برای خونه ای ک توی خیال ساخته بودیم و من مردش بودم :)
-یادته همیشه ب من میگفتی خاتون؟ :)
+اره، اخه ط منو یاد دختر های ابرو کمون قجری مینداختی
-ولی من ک بور بودم
+باشه، فرقی نمیکنه
-چ روزهایی بودن، چقد دلم هوای دستای مردونه رو کرده، وقتی تو دستام گره میخوردن :)
ء +....
-چت شد چرا چیزی نمیگی؟
ء +...
-نگام کن ببینم، منو نگاه کن
ء +...
-الهی بمیرم، چشات چرا خیسه فدات بشم؟ :)
+خدانکنه...(گریه)
-چرا گریه میکنی؟ :)
+چرا نکنم؟ ها؟
-گریه نکن، من دوس ندارم مرد گریه کن، جلو این همه آدم، بخند دیگه، بخند، زود باش :)
+وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم؟ کی اشکامو پاک کنه ک گریه نکنم؟ :)
-بخند، وگرنه منم گریه میکنم :)
+باشه تسلیم، گریه نمیکنم ولی نمیتونم بخندم
-آفرین، حالا بگو ببینم، برای کادو ولنتاین چی خریدی؟
+ط ک میدونی من از این لوس بازیا خوشم نمیاد، ولی امسال برات ی کادوی خوب آوردم
-چی؟ زود باش بگو آب از لب و لوچه م آویزون شد♡_♡
ء +...
-دوباره ساکت شدی؟
+برات...کادو...برات ی دسته گل گلایل، ی شیشه گلاب، و ی بغض طولانی دارم، تک عروس گورستان :)
پنجشنبه ها دیگه بدون ط خیابونا صفایی نداره، اینجا کنار خونه ی ابدیت میشینم و فاتحه میخونم، آروم بخواب :)
#غمگین
#قدیمی
#تورک
۴۴.۶k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱