گوش هایم را میگیرم چشم هایم را می بندم و زبانم را گاز می

گوش هایم را میگیرم؛ چشم هایم را می بندم و زبانم را گاز میگیرم؛ ولی حریف افکارم نمیشوم!
چقدر دردناک است فهمیدن..🌻
خوش بحال عروسک آویزان به آینه ماشین،
تمام پستی بلندی زندگیش را فقط میرقصد.
کاش زندگی از آخر به اول بود؛
پیر بدنیا می آمدیم.. 🌿
آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..
سپس کودکی معصوم می شدیم و در،
نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم...🦋
دیدگاه ها (۱)

تَمام‌هنر.برای'اَبر'بو‌د؛اما...!هَمه‌برای‌باران‌شعر‌گفتند؛🌻🌿

«تنها راهِ یاد گرفتن، زندگی کردنه.»📕کتابخانه نیمه شب _ مت هی...

دَر جَهانی کِه پُر اَز هَمهَمِه یِ اَحمَق هاستتو فَقَط خیرِه...

و‌هیِچکَس‌نَخوآهَد‌فَهمیِد‌چه‌گُذشِت‌تآ‌گُذَشِت💫🦋

کاش زندگی از آخر به اول بود..پیر بدنیا می آمدیم..آنگاه در رخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط