♥️🤍 *پاییز را باید نفس بکشی*
♥️🤍 *پاییز را باید نفس بکشی*
* نخستین برگ رنگ پریده ی چنار،*
*تا آخرین دانه ی بی سرانجام باران...*
*کفشهای لبخند بپوشانی بر پای زمان*
*کوله بار سبک کنی از خاطراتی که در گنجه ی سکوت، بوی نا گرفته اند*
*بزنی به کوچه های خیس،*
*خالی از هراسِ نرسیدن...*
*لب روی دهانِ انارهای نورسیده*
*بر هر نفس، صبری آرام*
*چای زندگانی را هورت بکشی،*
*نه به این هوا که هر دمی برود بازدمی نباشد شاید...*
*به این امید که زاغکی صدساله آشیانِ عشق گذاشته روی درختِ آرزوهات...*
*پاییز*
*دلبرانه ترین آغوش ناتمام*
*در قطارِ تقدیر است*
*پیاده ات میکند*
*سوار شوی دوباره*
*تمامش را عاشقی کنی*
*از رو بروند لحظه هایی*
*که در عبورِ عمر جلو می زنند*
*از روزشمارِ سالخورده*
*روی طاقچه*
*خودش را ورق میزند*
*تمام میشود...*❤️🤍
* نخستین برگ رنگ پریده ی چنار،*
*تا آخرین دانه ی بی سرانجام باران...*
*کفشهای لبخند بپوشانی بر پای زمان*
*کوله بار سبک کنی از خاطراتی که در گنجه ی سکوت، بوی نا گرفته اند*
*بزنی به کوچه های خیس،*
*خالی از هراسِ نرسیدن...*
*لب روی دهانِ انارهای نورسیده*
*بر هر نفس، صبری آرام*
*چای زندگانی را هورت بکشی،*
*نه به این هوا که هر دمی برود بازدمی نباشد شاید...*
*به این امید که زاغکی صدساله آشیانِ عشق گذاشته روی درختِ آرزوهات...*
*پاییز*
*دلبرانه ترین آغوش ناتمام*
*در قطارِ تقدیر است*
*پیاده ات میکند*
*سوار شوی دوباره*
*تمامش را عاشقی کنی*
*از رو بروند لحظه هایی*
*که در عبورِ عمر جلو می زنند*
*از روزشمارِ سالخورده*
*روی طاقچه*
*خودش را ورق میزند*
*تمام میشود...*❤️🤍
۸۲۶
۱۵ آبان ۱۴۰۳