خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود

🌱🍒خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و ماه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود
پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود
گل شکفته! خداحافظ، اگرچه لحظه دیدارت
شروع وسوسه ای در من، به نام دیدن و چیدن بود
من و تو آن دو خطیم آری، موازیان به ناچاری
که هردو باورمان ز آغاز، به یکدیگر نرسیدن بود
اگرچه هیچ گل مرده، دوباره زنده نشد امّا
بهار در گل شیپوری، مدام گرم دمیدن بود
شراب خواستم و عمرم، شرنگ ریخت به کام من
فریبکار دغل پیشه، بهانه اش نشنیدن بود
چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می بافت، ولی به فکر پریدن بود🌱🍒

حسین منزوی
دیدگاه ها (۰)

🍒🌱افسردگی به خسته دلی از زمانه نیستافسرده آن دلی ست که از هم...

🌱🍒یاد باد آن همه آزادگی و تاب و توانمآن لئیم است که چیزی دهد...

🍒🌱در آسمان آبی این چشم ناشناسچون آسمان خاطره من ستاره‌ایستدی...

🌱🍒گر مرا هیچ نباشدنه به دنیا نه به عقبیچون تو دارم همه دارمد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط