خورد توی ذوقم ؛ دیگه نمیخوام . دیگه نمیخوام بات زیر بارون
خورد توی ذوقم ؛ دیگه نمیخوام . دیگه نمیخوام بات زیر بارون برقصم ، دیگه نمیخوام کنارت آخرشبا لبه ی جدول بشینم ، دیگه نمیخوام برام آهنگ بفرستی ، دیگه نمیخوام توی رویاهام باهات یه خونه رو ماه بسازم ، دیگه نمیخوام خوشحالم کنی ، دیگه نمیخوام پیشم باشی ، دیگه نمیخوام بیای ، خسته شدم ؛ دیگه نمیخوام تویی رو که فقط بلدی منتظرم بذاری و عذابم بدی .
میفهمی؟ دیگه نمیخام
میفهمی؟ دیگه نمیخام
۱.۴k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.