عاشقانه های شبنم درکنار همدمم

به من گفتی که باران شد،بیایی
شب ِ مـرگ ِ بیـابـان شد ، بیایی
دلم میگفت ، با خود زیر ِ باران
اگـر فصـل ِ بهـاران شد ، بیایی
نشستم بر سر ِ راهت ، که شاید
دلـم بنـــد ِ خیـابـان شد ، بیایی
نگـاهم محو ِ دنیایی خیالیست
ببینم عشق، مهمان شد ، بیایی
خودت گفتی که دربیتابی ِ درد،
اگر اِحساس ِ درمان شد، بیایی
در این خوشباوری ها فکر کردم
اگر دل هم پشیمان شد ، بیایی
بهاران رفت‌وباران رفت‌ودل مُرد
ندیدم،جسم،بی جان شد، بیایی
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم

منوهمدمم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط