عاشقانه های شبنم درکنار همدمم
به من گفتی که باران شد،بیایی
شب ِ مـرگ ِ بیـابـان شد ، بیایی
دلم میگفت ، با خود زیر ِ باران
اگـر فصـل ِ بهـاران شد ، بیایی
نشستم بر سر ِ راهت ، که شاید
دلـم بنـــد ِ خیـابـان شد ، بیایی
نگـاهم محو ِ دنیایی خیالیست
ببینم عشق، مهمان شد ، بیایی
خودت گفتی که دربیتابی ِ درد،
اگر اِحساس ِ درمان شد، بیایی
در این خوشباوری ها فکر کردم
اگر دل هم پشیمان شد ، بیایی
بهاران رفتوباران رفتودل مُرد
ندیدم،جسم،بی جان شد، بیایی
شب ِ مـرگ ِ بیـابـان شد ، بیایی
دلم میگفت ، با خود زیر ِ باران
اگـر فصـل ِ بهـاران شد ، بیایی
نشستم بر سر ِ راهت ، که شاید
دلـم بنـــد ِ خیـابـان شد ، بیایی
نگـاهم محو ِ دنیایی خیالیست
ببینم عشق، مهمان شد ، بیایی
خودت گفتی که دربیتابی ِ درد،
اگر اِحساس ِ درمان شد، بیایی
در این خوشباوری ها فکر کردم
اگر دل هم پشیمان شد ، بیایی
بهاران رفتوباران رفتودل مُرد
ندیدم،جسم،بی جان شد، بیایی
۸.۲k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳