عاشقانه های شبنم
در جان ندارم آتشی ، غیر از نگاهت عشق من
شب تا سحر ، سوزد دلم در دود و آهت عشق من
آتش به جانم می زنی ، هر دم پریشان می شوم
با هر نگاهت جان شدی جانا پگاهت عشق من
ای عشق من با دیدنت هر شب فروزان شد دلم
مجنون عشقت را ببین چشمش به راهت عشق من
چون ماه رخشان شد دلم ، نورت به من تابیده است
مهتاب من در آسمان شد روی ماهت عشق من
یک شب بیا از کوچه ی این دل گذر کن ماه من
گر رد کنی این خواهشم باشد گناهت ، عشق من
شب تا سحر ، سوزد دلم در دود و آهت عشق من
آتش به جانم می زنی ، هر دم پریشان می شوم
با هر نگاهت جان شدی جانا پگاهت عشق من
ای عشق من با دیدنت هر شب فروزان شد دلم
مجنون عشقت را ببین چشمش به راهت عشق من
چون ماه رخشان شد دلم ، نورت به من تابیده است
مهتاب من در آسمان شد روی ماهت عشق من
یک شب بیا از کوچه ی این دل گذر کن ماه من
گر رد کنی این خواهشم باشد گناهت ، عشق من
۶.۱k
۲۹ تیر ۱۴۰۳