شعرهایم را به یغما برد و رفت
شعرهایم را به یغما برد و رفت
چه بلاهایی سرم اورد و رفت
من نبودم از مردم خنجر بدست
می پرستم می پرستم می پرست
عاشقم و عشق بازی کارم است
چشم یارم رونق بازارم است
از غمش گر چشم خود تر میکنم
طالعم نحث است باور میکنم
گرچه گفتم تا ابد با من بمان
عاشق دیگر شدی با او بمان
تا به کی غم بر دل ما میکنی
مهر او را در دلت جا میکنی
اب میخواستم سراب میدهی
عشق میورزم عذابم میدهی
خنجرت بر قلب بیمارم زدی
بی گناهی بودم و دارم زدی
خسته ام از بازی هرروزتان
خسته از دلسوزی مسمومتان
این اگر عشق است مرتد میشوم
خوب اگر این است من بد میشوم
اه اخر من کجا رفتم بخواب
از چه بیدارم نکردی افتاب
صوت بلبل سوز غم از چه گرفت
شبنم از رخسار گل خود را گرفت
بید مجنون را ببین ترسو شده
یاسمن از غصه اش بی بو شده
پونه ها .بابونه ها کو رازقی
گل مردابی کجاس .کو قایقی
بس کنید تا کی دورنگی و دروغ
تا به کی اب میفروشید جای دوغ
گرچه کوه کندن نباشد پیشه ام
بویی از فرهاد دارد تیشه ام
باغبان گر بذر عشق را کشت کرد
خنده ای بر روی خاک زشت کرد #محمدغلامی #شمسابادی
چه بلاهایی سرم اورد و رفت
من نبودم از مردم خنجر بدست
می پرستم می پرستم می پرست
عاشقم و عشق بازی کارم است
چشم یارم رونق بازارم است
از غمش گر چشم خود تر میکنم
طالعم نحث است باور میکنم
گرچه گفتم تا ابد با من بمان
عاشق دیگر شدی با او بمان
تا به کی غم بر دل ما میکنی
مهر او را در دلت جا میکنی
اب میخواستم سراب میدهی
عشق میورزم عذابم میدهی
خنجرت بر قلب بیمارم زدی
بی گناهی بودم و دارم زدی
خسته ام از بازی هرروزتان
خسته از دلسوزی مسمومتان
این اگر عشق است مرتد میشوم
خوب اگر این است من بد میشوم
اه اخر من کجا رفتم بخواب
از چه بیدارم نکردی افتاب
صوت بلبل سوز غم از چه گرفت
شبنم از رخسار گل خود را گرفت
بید مجنون را ببین ترسو شده
یاسمن از غصه اش بی بو شده
پونه ها .بابونه ها کو رازقی
گل مردابی کجاس .کو قایقی
بس کنید تا کی دورنگی و دروغ
تا به کی اب میفروشید جای دوغ
گرچه کوه کندن نباشد پیشه ام
بویی از فرهاد دارد تیشه ام
باغبان گر بذر عشق را کشت کرد
خنده ای بر روی خاک زشت کرد #محمدغلامی #شمسابادی
۱۱.۴k
۱۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.