هرگز از مرگ نترسیدم من

هرگز از مرگ نترسیدم من
مگر امروز که لرزید دلم
داشتم با کیوان
 درد دل می کردم
یادم آمد ناگاه
آخرین مانده از آن جمع پراکنده منم
چه کسی خواب تو را خواهد دید
چه کسی از تو سخن خواهد گفت 
آه، پوری هم رفت
گفت پوری با ماست
سایه جان ما هستیم
ما صدای سخن عشقیم
یادگار دل ما مژده آزادی انسان است.
کلن، خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)

با سلام و عرض ادب خدمت شما همکار محترم . قبول طراحی اسم .شعر...

عید فطر مبارک

قبول طراحی و نقاشی منظره، سنگ لش،طرح آجر و گل و بوته و ... ب...

قبول طراحی و نقاشی منظره، سنگ لش،طرح آجر و گل و بوته و ... ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط