افشاگری راجع به امید دانا... حتما تا آخر ببینید...
پاسخ به دروغ امید دانا(=نادان) درباره نامه پیامبر به خسروپرویز؛
قبل از هر قضاوتی حتماً تا آخر تما شا بفرمایید،
خیلی از عقاید دینی این فرد غیر قابل قبول و این فرد خیلی به پیامبر و صحابه تو هین و جسارت میکنه و گاهی اوقات دروغ و راست را مخلوط میکند. و از آن ها دروغ های شاخ و دم داری میسازد.منکر این نیستیم که این فرد حرفای خوبی هم میزنه. اتفاقا در حوزه مسائل سیاسی و مملکتی حرفایی میزنه اما در حوزه عقیدتی و دینی مزخرف میگه. نه فقط این فرد بلکه هر کس دیگه که بر ضد دین شبهه پراکنی کنه باید جوابش رو داد.
پیک و سفیر پیامبر(ص) عبدالله بن حذافه بوده است. عبدالله از صحابه رسولخدا(ص) و از مهاجران به حبشه بوده است.
نامه حضرت محمد(ص) به خسروپرویز
«"بسم الله الرحمن الرحیم" من محمد رسولالله إلی کسری عظیم فارس،سلام علی من اتبع الهدی،وآمن بالله ورسوله، وشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له،وأن محمدا عبده ورسوله،وأدعوک بدعایة الله،فإنی أنا رسولالله إلی الناس کافة،لینذر من کان حیا ویحق القول علی الکافرین فأسلم تسلم،فإن أبیت فإن إثم المجوس علیک.»
بنام خداوند بخشنده مهربان،از محمد،فرستاده خدا، به خسرو،بزرگِ ایران. درود بر آن کسی که حقیقت را بجوید و هدایت را پیرو باشد و به خداوند و رسولش ایمان آورد و گواهی دهد که جز الله معبودی نیست و شریک ندارد و یگانه است،و گواهی دهد که محمّد بنده و فرستاده اوست. من تو را به سوی خدا میخوانم. فرستاده خدا برای همگان هستم تا آنان را بیم دهم و حجت را بر کافران تمام کنم. اسلام بیاور تا در امان باشی و اگر از اسلام رویگردان شوی، گناه مردم مجوس بر گردن تو است.
به گواه تاریخ،خسرو باخشم گفت: عجبا! این شخص (رسول خدا) نام خود را بر نام من مقدّم داشته؟ و بلافاصله فریادی زد و قبل از این که بداند در نامه چه نوشته شده است، نامه را گرفت و پاره کرد. و گفت «بنده ناچیز میان اتباع من جرئت میکند نام خود را مقدم بر نام من بنویسد.» سپس مشتی خاک به عبدالله داد و گفت: این خاک را ببر و به دهان نامه دهنده بریز!! دستور داد عبدالله را بیرون کردند. سفیر پیامبر(ص) به مدینه آمد.»
نامه رسان خاک را نزد پیامبر آورد، حضرت این کار را به فال نیک گرفت و به یاران خود فرمود: خسرو پرویز با دست خود خاک ایران را در اختیار اسلام گذاشت و چون نامه را پاره کرد به زودی سلطنتش فرو پاشیده و پاره پاره می شود. و فرمودند:«اللهم مزق ملکه؛ خدایا رشته سلطنت او را پاره کن». و خسرو به باذان فرمانده دستنشاندهاش در یمن دستور داد کسانی را نزد پیامبر(ص)در حجاز فرستد و ایشان را دستگیر کرده و به دربار ساسانی ارسال کند.
باذان دو نفر را به مدینه فرستاد آنها پیش پیامبر(ص) آمدند،پیامبر(ص)به آنها گفت:که کسری به دست پسرش کشته شده است. آنها سوی باذان بازگشتند و به او خبر دادند.
باذان گفت: به خدا قسم این سخن پادشاهان نیست. من تصورم این است که او پیامبر(ص) است. همانگونه که خود ادعا میکند. ما باید منتظر باشیم؛اگر این سخن حق باشد او قطعا نبی مرسل است و اگر خبر درست نباشد، باید فکری دیگر کرد.
و خبر درست بود...
#خاصترین #ناب
قبل از هر قضاوتی حتماً تا آخر تما شا بفرمایید،
خیلی از عقاید دینی این فرد غیر قابل قبول و این فرد خیلی به پیامبر و صحابه تو هین و جسارت میکنه و گاهی اوقات دروغ و راست را مخلوط میکند. و از آن ها دروغ های شاخ و دم داری میسازد.منکر این نیستیم که این فرد حرفای خوبی هم میزنه. اتفاقا در حوزه مسائل سیاسی و مملکتی حرفایی میزنه اما در حوزه عقیدتی و دینی مزخرف میگه. نه فقط این فرد بلکه هر کس دیگه که بر ضد دین شبهه پراکنی کنه باید جوابش رو داد.
پیک و سفیر پیامبر(ص) عبدالله بن حذافه بوده است. عبدالله از صحابه رسولخدا(ص) و از مهاجران به حبشه بوده است.
نامه حضرت محمد(ص) به خسروپرویز
«"بسم الله الرحمن الرحیم" من محمد رسولالله إلی کسری عظیم فارس،سلام علی من اتبع الهدی،وآمن بالله ورسوله، وشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له،وأن محمدا عبده ورسوله،وأدعوک بدعایة الله،فإنی أنا رسولالله إلی الناس کافة،لینذر من کان حیا ویحق القول علی الکافرین فأسلم تسلم،فإن أبیت فإن إثم المجوس علیک.»
بنام خداوند بخشنده مهربان،از محمد،فرستاده خدا، به خسرو،بزرگِ ایران. درود بر آن کسی که حقیقت را بجوید و هدایت را پیرو باشد و به خداوند و رسولش ایمان آورد و گواهی دهد که جز الله معبودی نیست و شریک ندارد و یگانه است،و گواهی دهد که محمّد بنده و فرستاده اوست. من تو را به سوی خدا میخوانم. فرستاده خدا برای همگان هستم تا آنان را بیم دهم و حجت را بر کافران تمام کنم. اسلام بیاور تا در امان باشی و اگر از اسلام رویگردان شوی، گناه مردم مجوس بر گردن تو است.
به گواه تاریخ،خسرو باخشم گفت: عجبا! این شخص (رسول خدا) نام خود را بر نام من مقدّم داشته؟ و بلافاصله فریادی زد و قبل از این که بداند در نامه چه نوشته شده است، نامه را گرفت و پاره کرد. و گفت «بنده ناچیز میان اتباع من جرئت میکند نام خود را مقدم بر نام من بنویسد.» سپس مشتی خاک به عبدالله داد و گفت: این خاک را ببر و به دهان نامه دهنده بریز!! دستور داد عبدالله را بیرون کردند. سفیر پیامبر(ص) به مدینه آمد.»
نامه رسان خاک را نزد پیامبر آورد، حضرت این کار را به فال نیک گرفت و به یاران خود فرمود: خسرو پرویز با دست خود خاک ایران را در اختیار اسلام گذاشت و چون نامه را پاره کرد به زودی سلطنتش فرو پاشیده و پاره پاره می شود. و فرمودند:«اللهم مزق ملکه؛ خدایا رشته سلطنت او را پاره کن». و خسرو به باذان فرمانده دستنشاندهاش در یمن دستور داد کسانی را نزد پیامبر(ص)در حجاز فرستد و ایشان را دستگیر کرده و به دربار ساسانی ارسال کند.
باذان دو نفر را به مدینه فرستاد آنها پیش پیامبر(ص) آمدند،پیامبر(ص)به آنها گفت:که کسری به دست پسرش کشته شده است. آنها سوی باذان بازگشتند و به او خبر دادند.
باذان گفت: به خدا قسم این سخن پادشاهان نیست. من تصورم این است که او پیامبر(ص) است. همانگونه که خود ادعا میکند. ما باید منتظر باشیم؛اگر این سخن حق باشد او قطعا نبی مرسل است و اگر خبر درست نباشد، باید فکری دیگر کرد.
و خبر درست بود...
#خاصترین #ناب
۶.۲k
۲۵ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.